پایانی نافرجام برای نون خ 5 / سریالی که انتظارها را برآورده نکرد!
فصل پنجم سریال «نون خ» قرار بود به نوعی تبدیل به ناجی تلویزیون شود و به وضعیت بغرنج این سریانه سر و سامان دهد، اما کیفیت پایین این اثر نتوانست توفیقی را برای دستاندارکاران سریال و البته تلویزیون به ارمغان بیاورد در ادامه مروری گذار داریم بر کیفیت پایان بندی و خود اثر.
پایانبندی | سه فصل ابتدایی «نون خ» پایانی منطقی داشتند؛ یعنی در عین حال که سرنوشت خرده داستانها تا حد زیادی روشن میشد، امکان بسط قصه وجود داشت. فصل چهارم اما چنین نبود و سریال به ابتداییترین شکل ممکن به ایستگاه پایانی رسید. در فصل پنجم هم قصه از جایی مستقل شروع شد. قصه این فصل بر مبنای سفر نورالدین خانزاده و همولایتیها شکل گرفت. آنها در نهایت به کرمانشاه و روستای خود بازگشتند؛ آن هم در شرایطی که محموله داروی کمیاب برای کودکان را به بیمارستان رساندند. قسمت آخر فصل پنجم، ترکیبی از چند آیتم بود . ایده خاکسپاری اموات به عنوان جریمه و استفاده از خلیل (حمیدرضا آذرنگ) به عنوان روضه خوان، شکار ناخواسته آهو توسط عمو کاوس و وحید، حضور در منزل شیرین وسلمان که هیچ در و پیکری نداشت مجموعهای از یکسری ایدههای آیتمی بودند که در کنار هم شاکله قسمت آخر را تشکیل دادند.
کل سریال | «نون خ 5» از حد متوسط فراتر نرفت. یعنی میزان شوخیهای کلامی و موقعیت آن به اندازهای نبود که انتظار میرفت. شخصیتها فاقد ویژگی جدید بودند و همین اتفاق، به آنها رنگی از تکرار بخشید. تلاش برای ادای دین به موضوعات مهم مثل مشکل کمآبی سیستان و بلوچستان، مهماننوازی آنان، معضلات قاچاق حیوانات، سوخت، دارو و … با اهمیت است. مشکل جایی است که این مفاهیم به خدمت یک روایت جذاب و سرگرمکننده نیامدند. ادای احترام به کولبران در واپسین قسمتها نیز اتفاق مثبت دیگر فصل پنجم «نون خ» محسوب میشود. ایراد اصلی این بخش هم کشدار بودن ماجراها است تا جایی که میشد همه را در یک قسمت روایت کرد. در این فصل هیچ کدام از شخصیتها موفق نبودند؛ در این میان خلیل با بازی حمیدرضا آذرنگ ضعیفتر بود که بخش زیادی از آن حاصل عملکرد بد بازیگر است.