خلاصه داستان قسمت ۱۱ سریال ترکی وحشی + پخش آنلاین
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه فردا خلاصه داستان قسمت ۱۱ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید. سریال ترکی وحشی، یکی از جدیدترین مجموعههای تلویزیونی سینمای ترکیه است که اخیرا شروع به پخش کرده است. این سریال ترکی از یک فیلمنامه درام بهره میبرد. فیلمنامهای که حاصل قلم هیلال یلدیز (Hilal Yildiz)، سراپ گازل (Serap Gazel)، نازلی سونلو (Nazli Sunlu) و چیسم کاتیلماز (Çisem Katilmaz) به همراهی ملک سون (Melek Seven) است. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ هالیت اوزگور ساری (Halit Özgür Sarı) در نقش یامان سویسالان (Yaman Soysalan)، سیما بارلاس (Simay Barlas) در نقش رویا (Rüya)، دولونای سویسرت (Dolunay Soysert) در نقش نسلیهان سویسالان (Neslihan Soysalan)، عثمان آلکاش (Osman Alkaş) در نقش اِشرف علی سویسالان (Eşref Ali Soysalan)، یوردائر اوکور (Yurdaer Okur) در نقش سرخان سویسالان (Serhan Soysalan)، برتان اصلانی (Bertan Asllani) در نقش آلاز سویسالان (Alaz Soysalan)، سرای اوزکان (Seray Özkan) در نقش کاگلا سویسالان (Çağla Soysalan)، آلینا آل (Aleyna Al) در نقش ایس سویسالان (Ece Soysalan)، روژبین اردن (Rojbin Erden) بازیگر نقش عاصی در سریال وحشی (Asi)، سزر آریچای (Sezer Arıçay) در نقش جسور (Cesur)، رامز ملاموسا (Ramiz Mullamusa) در نقش عمت (Umut)، شبنم حسنیصوفی (Şebnem Hassanisoughi) در نقش شبنم سوالپ (Şebnem Sualp)، سلیم جان یالچین (Selim Can Yalçın) در نقش ایلکر سوالپ (İlker Sualp)، بارتو دیلمن (Bartu Dilmen) در نقش روزگار (Rüzgar)، تایانچ آییدین (Tayanç Ayaydın) در نقش گون آیدین (Güven Aydın)، آشکین شینول (Aşkın Şenol) در نقش سلیم (Salim)، ایشیگل اونسال (Ayşegül Ünsal) در نقش فریده (Feride)، گورآی گورکم (Güray Görkem) از بازیگران سریال وحشی در نقش عثمان (Osman)، بیرگول اولوسوی (gül Ulusoy) در نقش یارداگل (Yurdagül).
برای پخش آنلاین این سریال اینجا کلیک کنید.
خلاصه داستان قسمت ۱۱ سریال ترکی وحشی
خبرنگارها جلوی در خونه سویسالان منتظر هستند که آلاز با چاعلا پیش آنها میرن. خبرنگارها درباره ماجرای شب گذشته و درگیرشون با علی میپرسن که آلاز بهشون میگه فقط یه شوخی بود از این شوخیا بین خواهر برادرا هست هنوز حرفاش تموم نشده که خبرنگارها میپرسن الان برادرتون از خونه رفته برای این چه توضیحی دارین با همدیگه قهر کردین؟ همون موقع علی با ظاهری آراسته به اونجا میاد و میگه انگاری دیر رسیدم ولی به موقع رسیدم سپس بین چاعلا و آلاز وایمیسه که آنها حسابی جا خوردن. یامان علی بهشون میگه درسته یه ناراحتی بین ما پیش اومده ولی هرچی هم که باشه ما خواهر و برادریم گوشت همدیگرو بخوریم استخوان همدیگرو دور نمیریزیم سپس خبرنگارها ازش میپرسند که شما رفته بودین از خونه درسته؟ یامان علی به دوربین نگاه میکنه و میگه من هیچ جا نرفتم و نمیرم اینجا خونه منه همین جا میمونم لقب من وحشیه من تو خیابون بزرگ شدم اگه کسی قراره بترسه اون من نیستم! شبنم با برادرش که خبر را از خبار نگاه میکردند با شنیدن این حرف یامان استرس میگیرن نسلیان به سرهان و اشرف میگه منظور این بچه چی بود؟چرا انقدر با تهدید و دو پهلو صحبت کرد؟! سرهان میگه منظور چیه دیگه؟ این بچه تو خیابون بزرگ شده خواسته مثلاً خودشو قوی نشون بده حقم داره قلدر بار اومده دیگه! بعد از رفتن خبرنگارها یامان علی پیش رویا تو حیاط خانهشان میره.
آنها با هم صحبت میکنند که شبنم از راه میرسه و او را دعوت میکنه به داخل یامان علی از خدا خواسته به داخل میره تا به آنها نزدیک بشه او وقتی برادر شبنم را میبینه باهاش احوالپرسی میکنه و از قصد میگه من شما رو قبلاً جایی ندیدم؟ برام آشنا هستین! شبنم هم میگه نه حتما شبیه کسیه و دایی رویا استرس میگیره. یامان علی چند دقیقه اونجا میشینه و با همدیگه حرف میزنن. سپس یامان علی با رویا در حال رفتن به حیاط خانه سویسالان هستن که آلاز وقتی آنها را با هم میبینه به هم میریزه و میره جلو آنها با همدیگه دوباره کمی بحث میکنند که چاعلا به یامان میگه تو چه جوری میخوای تو همچین خونهای بمونی؟ درسته باشه تو برادر ما هستی اما بین ما یک دنیا فاصله است از من و آلاز خواهر و برادر برات در نمیاد! بچه که نیستی که حتماً اینجا باشی بگو یه خونه برات بگیرن از اینجا برو! مجبوری مگه اینجا بمونی؟ یامان علی عصبی میشه و یک دفعه داد میزنه آره مجبورم! آنها بهش نگاه میکنند که خودشو کنترل میکنه و میگه چون این خونه مال منم هست آلاز میگه خونه تو اون آشغالدونیه نه اینجا! اشرف از راه میرسه و به یامان علی میگه با رویا برو با ماشینی دور بزن.
سپس به آلاز و چاعلا میگه بیاین دنبالم باهاتون کار دارم سپس بهشون میگه سوار ماشین بشین. آنها که نمیدونن قراره چه مجازاتی بشن استرس دارن. سرهان جلو میره و به اشرف میگه من به عنوان پدر بچهها نمیتونم اجازه بدم مجازات سختی براشون در نظر بگیری اشرف بهش میگه پس میتونی دست بچههاتو بگیری از این خونه بری اگه لازم باشه همه از این خونه میرن ولی یامان علی باید تو این خونه بمونه! سپس سوار ماشین میشن و به طرف خانه قدیمی یامان علی راهی میشن. جسور برای پول درآوردن رفته دنبال زبالههای بازیافتی و کارتونها. آنجا با مردی روبرو میشه که تو کار خلافه جسور بهش میگه بهم یه فرصت دیگه میدی؟ او بهش میگه قبلاً بهت این فرصتو دادم ولی به خاطر یامان قبول نکردی الان خود یامان کو؟ جسور ازش یه فرصت دیگه میخواد که اون میگه باشه بعداً و میره. یامان تو ماشین با رویا درباره سختیهایی که کشیده و بچه پولدارها اونو درک نمیکنند حرف میزنه و میگه شماها چه سختی کشیدین؟ مثلاً مدل ماشینی که میخواستین پیدا نکردین؟ شما چی میفهمین از سختی؟ و هرچی بیشتر حرف میزنه عصبیتر میشه و پدال گازو بیشتر فشار میده.
رویا یاد بچگیش میفته که از سرعت خاطره بدی داره او حسابی ترسیده و از یامان میخواد تا آرومتر بره رویا در آخر دیگه نمیتونه تحمل کنه و داد میزنه و میگه وایسا یامان وقتی به خودش میاد میبینه که رویا حسابی ترسیده و داره گریه میکنه که ازش معذرت خواهی میکنه رویا سیلی بهش میزنه و از ماشین پیاده میشه سپس شروع میکنه از سختیهایی که کشیده برای یامان میگه. یامان متاثر میشه و ازش معذرت خواهی میکنه. اشرف چاعلا و آلاز را میبره داخل خانه قدیمی یامان علی آسی و جسور ازشون میپرسن که اینجا چه خبره؟ اشرف ازشون میخواد هرچی پول تو جیبشون دارن بده بهشون جسور و آسی جیبشونو خالی میکنن. اشرف بعد از گرفتن گوشی موبایل و پولهای تو جیب آلاز و چاعلا پولهای تو جیب جسور و آسی را بهشون میده و میگه میخوام ببینم چه جوری تو این خونه دوام میارین؟ شاید به عقل بیاین و بفهمین که مسخره کردن چه حسی داره سپس به جسور و آسی میگه شما امشب مهمان خانه ما هستین و اونجا میمونین آنها خوشحال میشن از رفتار اشرف خان و از اونجا میرن. چاعلا نمیتونه اونجا بمونه و میخواد از خونه بره اما محافظها جلوی در بهشون میگن که اشرف خان گفتن اگه از این خونه برین دیگه نمیتونین پا تو خونشون بذارین چالا با کلافگی به داخل خانه برمیگرده….