نقد فیلم گودزیلا منهای یک + خلاصه داستان آن

«گودزیلا» یکی از مشهورترین هیولاهای تاریخ سینما به شمار میرود که رفته رفته قدمتش در حال رسیدن به صد سال است! این هیولا نخستین بار در سال ۱۹۵۴ رونمایی شد و در توصیف آن این طور ذکر شده که “او دایناسوری بوده که به واسطه آزمایشهای هسته ای دچار تغییر ژنتیک شده است”
از گودزیلا تا به امروز فیلمهای فراوانی ساخته شده که روند آنها بهشدت سینوسی بوده است. «Godzilla Minus One» آخرین نسخه ژاپنی است که بر اساس این داستان ساخته شده است. (این هیولا در هالیوود هم سری فیلمهای پرفروشی دارد). «گودزیلا منهای یک» یکی از موفقترین آثاری است که درباره این هیولا ساخته شده است و در فصل جوایز نیز موفق شد تا جایزه اسکار بهترین جلوههای ویژه را کسب کند. این جایزه، برای خالقان «گودزیلا» یک رؤیای همواره بلندپروازانه بود که سرانجام رنگ حقیقت به خود گرفت.
«Godzilla Minus One» در مقایسه با آثار سری قبلی «گودزیلا»، رویکرد متفاوتی اتخاذ کرده است. در آثار قبلی اغلب شاهد هجوم گودزیلا و صرفاً مقاومت ژاپنیها بودیم که در نهایت منجر به عقبنشینی گودزیلا و حفظ غرور ملی ژاپن میشد. اما در نسخه جدید، شخصیتها رویکرد محوریتری در داستان دارند و شاید برای اولینبار در این سری از فیلمهاست که ما میتوانیم با شخصیتهای داستان همراه شویم و نگران سرنوشتشان شویم.
نکته حائز اهمیت این که شخصیتهای قصه «گودزیلا» برخلاف قبل، دیگر تماموکمال اجراکننده سیاستهای دولت ژاپن نیستند و بهاصطلاح عاشق وفاداری و قربانیکردن خود نیستند. این بار، تمامی شخصیتهای داستان یکصدا، نهتنها به ژاپن و سیاستهای دولت انتقاد میکنند؛ بلکه معتقدند شهروندان ژاپن نباید بیخود و بیجهت خود را نابود کنند و بالعکس، باید زنده بمانند و این کشور را از نو بسازند.
این رویکرد حتی در داستان نیز با تدبیری هوشمندانه به تصویر کشیده شده است. شخصیت اصلی داستان خلبانی است که خانواده خود را در جریان بمباران ازدستداده است، شخصیت زن نیز وضعیت مشابهی دارد و آن کودکی هم که اتفاقی در اختیار زن قرار گرفته نیز خانواده خود را ازدستداده است. این ۳ شخصیت هیچ ارتباطی به یکدیگر ندارند اما فیلم با هوشمندی، آنها را تبدیل به خانواده ای ۳ نفره میکند تا به این شکل، امید را به تصویر بکشد. البته ذکر این نکته نیز ضروری است که صرفاً رویکرد انسانی فیلم، در مقایسه با آثار قبلی گودزیلا یک پیشرفت مهم رو به جلو بوده است و نباید انتظار درام چند لایه از این عنوان را داشته باشید.
«Godzilla Minus One» در بخش جلوههای ویژه نیز عملکرد بسیار مطلوبی دارد. فیلم علیرغم این که با بودجه محدود ۱۵ میلیون دلاری ساخته شده است، اما در مقایسه با آثار هالیوودی نه تنها از لحاظ کیفیت مشکل چندانی ندارد، بلکه حتی در مقاطعی، این محدودیت بودجه منجر به خلاقیتهای تصویری شده است. خوشبختانه کارگردانی صحنههای اکشن در «Godzilla Minus One» رضایت بخش است و میتوان گفت که گودزیلای ژاپنی این بار توانسته همپای نسخه آمریکایی و غیر اصلی خود، در بخش جلوههای ویژه عملکرد مناسبی از خود بر جای بگذارد.
«Godzilla Minus One» یک پیشرفت روبهجلو برای سری فیلمهای «گودزیلا» به شمار میرود. همانطور که اشاره شد، فیلم در ارائه یک نقطهنظر جدید در خصوص مردمان ژاپن عملکردی متفاوت از گذشته پیش میگیرد که به نظر مهمترین تغییر فیلم است. پیامی که قصد دارد بگوید مردم ژاپن صرفاً گوشت دم توپ نیستند و میخواهند از زندگی لذت ببرند و تجربههای نابی کسب کنند و در این راه، «گودزیلا» را، هرچقدر که بزرگ و ترسناک، شکست میدهند و تاریخ کشورشان را از نو میسازند.
خلاصه داستان فیلم گودزیلا منهای یک
در آستانهٔ پایان جنگ جهانی دوم در ۱۹۴۵، خلبان کامیکازه یعنی کوئیچی شیکیشیما هواگرد جنگندهٔ میتسوبیشی زیرو خود را در پایگاه ژاپن در جزیره اودو فرود میآورد. تعمیرکار اصلی یعنی سوساکو تاچیبانا متوجه میشود که شیکیشیما با وانمودِ مسائل فنی از وظیفه خود اجتناب کرده است. در آن شب، گودزیلا، جانور بزرگ دایناسورمانندی، به پادگان حمله میکند. شیکیشیما سعی میکند از هواپیمای خود به هیولا شلیک کند اما خشکش میزند و بیهوش میشود. تاچیبانا که تنها نجاتیافتهٔ دیگر این حمله است، شیکیشیما را بهخاطر قصور انجام وظیفه سرزنش میکند.
شیکیشیما به خانه برمی گردد و متوجه میشود که پدر و مادرش در بمباران توکیو کشته شدهاند. او که از جانبهدربردن خود احساس گناه دارد، از زنی به نام نوریکو اوشی، که والدینش نیز در بمباران جان باختند، و کودک یتیمی به نام آکیکو، که نوریکو او را نجات داد، پشتیبانی میکند و در کشتی مینروب که وظیفه دفع مینهای دریایی وابسته به جنگ جهانی دوم را داشت، مشغول به کار میشود. در همین حال، گودزیلا با آزمایشهای هستهای ایالات متحده در بیکینی آتول، جهشیافته و توانمند میشوند. این هیوات یواساس ردفیش را غرق می و چند کشتی دیگر در مسیر ژاپن را منهدم میکند. بهسبب تنشها با اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده جز چند کشتی از رده خارج شدهٔ نیروی دریایی امپراتوری ژاپن که توسط ژنرال داگلاس مکآرتور تصویب شده بود، هیچ کمکی نمیکند. دولت ژاپن که نگران به وجود آمدن وحشت همگانی است، مردم را در مورد این خطر آگاه نمیکند.
در مهٔ ۱۹۴۷، شیکیشیما و خدمهٔ مینروبش به جزایر اوگاساوارا سفر میکنند و وظیفه دارند تا نزدیک شدن گودزیلا به ژاپن را متوقف کنند. آنها یک مین را در دهان گودزیلا منفجر میکنند که باعث آسیب چشمگیری میشود، اما گودزیلا بهسرعت بازسازی میشود. رزمناو سنگین یعنی تاکائو با گودزیلا درگیر میشود، اما هیولا پرتوهای حرارتی خود را رها میکند و رزمناو نابود میشود. پس از بازگشت به توکیو، شیکیشیما با نوریکو در مورد برخوردهایش با گودزیلا صحبت میکند. چند روز بعد، گودزیلا به ژاپن میرسد و به گینزا (محل کار نوریکو) حمله میکند. نوریکو به سختی از حملهٔ نخست جان سالم به در میبرد و دوباره با شیکیشیما دیدار میکند. گودزیلا که از شلیک تانک غضبناک شده است، بخش اعظمی از منطقه را با پرتوی خود از بین میبرد و دهها هزار نفر را میکشد. نوریکو شیکیشیما را به سمت امن هل میدهد، اما در انفجار گرفتار میشود و گمان میرود مرده است. شیکیشیما که پس از از دست دادن شیکیشیما شوکه شده است، عهد انتقام میدهد.
یکی از خدمه مینروب، مهندس سابق نیروی دریایی کنجی نودا، که از اقدام ناکافی دولت ناراضی است، نقشهای برای نابودی گودزیلا با کشاندن آن به خلیج ساگامی طراحی میکند. در این نقشه فشار آب باعث نابودی گودزیلا میشود و اگر طرح شکست بخورد، کیسههای هوا در زیر گودزیلا باد میشوند تا آن را به عقب برگردانند و از طریق افت فشار منفجره، آن را بکشند. برای اجرای طرح، نودا کهنهسربازان نیروی دریایی را به کار میگیرد. شیکیشیما از تاچیبانا میخواهند که جنگندهٔ از کار افتاده را تعمیر کند. او قصد دارد گودزیلا را در یک حمله انتحاری با پرواز در دهانش و انفجار مواد منفجره در هوا بکشد. او آکیکو را پیش از ظهور مجدد گودزیلا، به همسایهاش سومیکو میسپارد.
شیکیشیما با فریب گودزیلا، آن را به سمت دو ناوشکن میکشاند. گودزیلا از سقوط اولیه جان سالم به در میبرد و سپس پیش از اینکه مجبور به عقبنشینی شود، آزاد میشود و آسیبهای جدی از باروتروما ناشی از کاهش ناگهانی فشار را متحمل میشود. کشتیها با کمک ناوگانی از یدککشها گودزیلا را به سطح زمین میکشند. گودزیلای خشمگین آماده میشود تا با پرتو حرارتی خود همه را از بین ببرد، اما شیکیشیما با هواپیما به سمت دهان گودزیلا برخورد میکند و سرش را از بین میبرد و باعث میشود که انرژی اشعه حرارتی بدنش را پاره کند. خدمه خوشحال میشود و همان زمان شیکیشیما پیش از انفجار با چتر نجات از جنگنده خارج میشود، زیرا به یاد میآورد که تاچیبانا صندلیپران نصبشده درون جنگنده را به او نشان داده و از او درخواست کرد که از گناه خود بیخیال شود و به زندگی ادامه دهد.
بلافاصله پس از بازگشت به خانه، سومیکو به شیکیشیما تلگرافی میدهد و او را به بیمارستانی هدایت میکند. شیکیشیما در بیمارستان دوباره با نوریکو که از نابودی شهر جان سالم به در برده بود، دیدار میکند، اما کبودی سیاهی روی گردن نوریکو میخزد.در همین حال، همانطور که گودزیلا در اقیانوس غرق میشود، تکهای از گوشتش شروع به بازسازی میکند.