خلاصه داستان قسمت ۲ سریال ترکی مهاجم (بی رحم) + ویدئو
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه فردا خلاصه داستان قسمت ۲ سریال ترکی مهاجم (بی رحم) را برای دوستداران این سریال گذاشته ایم. همراه ما باشید.
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه فردا خلاصه داستان قسمت ۲ سریال ترکی مهاجم (بی رحم) را برای دوستداران این سریال گذاشته ایم. همراه ما باشید. سریال Gaddar به تهیه کنندگی Ay Yapım از شبکه فاکس پخش می شود. سینان اوزتورک (Sinan Öztürk) کارگردان و هورر ابهاوغلو (Hürer Ebeoğlu) فیلمنامه نویس سریال بی رحم هستند. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ اردال اوزیاغجیلار، لاچین جیلان، هاکان سالینمیش، موگه بایرام اوغلو، دنیز اوزرمان، نسلیهان یلدان و…. .
برای دیدن این قسمت به صورت آنلاین اینجا کلیک کنید.
قسمت ۲ سریال ترکی مهاجم (بی رحم)
دوعان با صمد به یه کلوب شبانه ای میرن تا مردی که قراره صمد بکشه را زیر نظر بگیرن. سپس دنبال او راه میوفتن تو مسیر سرگرد گوکان به دوران زنگ میزنه و بهش میگه که درباره ایدان که خواسته بودی جستجو کنم باید بگم که هیچی پیدا نکردم نه جایی کار دولتی میکنه که بیمه شده باشه نه آدرسی ازش ثبت شده آدرس خونه اش همون قبلیه دوعان تشکر و قطع میکنه. اونا از دور خونه ای که رفته داخل را زیر نظر میگیرن که یکدفعه اون مرد که اسمش ظفره میاد و میزنه به شیشه و به طرفشون اسلحه میگیره و میگه شما کی هستین اینجا چیکار میکنین؟! دوعان میگه داریم حرف میزنیم مشکلیه؟ او بهشون میگه تو کلوب روبروی من بودین آدم کی هستین؟ دوعان تو یه حمله اسلحه را میگیره و باهم درگیر میشن صمد راه میوفته در حالیکه اون مرد از ماشین آویزونه، دوعان درو باز میکنه و با در میکوبوننش به کامیون که رو زمین میوفته و فکر میکنن مرده و کارش نمونه اما یکدفعه بلند میشه و شروع به تیراندازی میکنه که فرار میکنن. دوعان باهاش حرف میزنه و ازش میخواد تا بیخیال بشه اما صمد بهش میگه نمیشه اون دیگه قیافه هامونو دیده کارشو تموم نکنیم اون میاد کارمونو تموم میکنه من زن و بچه دارم!
فردای آن روز دوعان میره دم در خانه صمد و بهش میگه چیشد؟ صمد میگه همه چی امن و امانه ولی شب میرم کارشو تموم میکنم آدرس خونه شو پیدا کردم روبروی یه خانه قدیمیه دوران با کلافگی نگاهش میکنه. فاطما مادر دوعان به محل کار شوهرش میره و از اونجایی که باهاش حرف نمیزنه رو کاغذ مینویسه که امشب به دوعان میگم بیاد تو هم زودتر بیا و به شاگردش میده تا به دستش برسونه. او با خوندن نوشته پیشش میره و میگه مثلا الان باهام حرف نزدی؟ فاطمه با عصبانیت از اونجا میره و به دوعان زنگ میزنه و میگه امشب بیا خونه مون دوعان میگه کار دارم مامان جون صمد دوستم اسباب کشی داره باید برم ولی میام که روزگار و یامور را ببینم دلم واسشون تنگ شده میان دیگه؟ فاطمه بهش میگه راسیتش روزگار یه دوماهی هست که نمیاد بعد از ترک تحصیل کردنش دیگه نیومد دوعان جا میخوره. روزگار تو خونه اش نشسته که یکدفعه چندنفر میان داخل و بهش میگن بقیه پول کو؟ روزگار میگه کدوم پول؟ من فقط پیکم بسته رو میگیرم تحویل میدم توشو نگاه نمیکنم که! آنها باهاش دعوا میکنن و انگشتشو یکیشون میگیره و میخواد بشکنه که همان موقع دوعان میاد و همه شونو کتک میزنه و یکیشونم فرار میکنه.
سپی دوعان میبرتش به بیمارستان تا انگشتشو جا بندازن و باهاش دعوا میکنه که چرا ترک تحصیل کرده او میگه میدونی که با زور به خاطر بابا رفتم مدیریت خوندم به دردم نمیخورد! دوعان میگه قبلش با من یه مشورت میکردی! روزگار میگه مگه تو بعد از بهم زدنت با آیدان رفتی ازمون نظر خواستی؟ تو با من اینجوری با یامور چجوری دیگه! دوعان میگه یامور مگه کجاست؟ روزگار بهش میگه که کسی خبر نداره رفته و نمیدونیم کجاست دوعان بهم میریزه و میره با مادرش حرف میزنه. او آرومش میکنه و میگه که من میدونم تو با آیدان دوباره آشتی میکنین حالت خوب میشه دوعان میگه مگه فقط آیدانه؟ خواهرم نمیدونم کجاست! شب صمد و دوعان باهم میرن به خانه روبرو ظفر و اونو زیر نظر دارن. صمد میگه خیلی وقته همینجوریه و تکون نخورده حتما خوابیده من میرم کارشو تموم میکنم و میام دوعان باهاش حرف میزنه و سعی میکنه منصرفش کنه و میگه اون اصلا کاری باهامون نداره برو پولو پس بده خودتو نجات بده به خاطر بچه و زنت!
صمد ظاهرا قبول میکنه و راهی میشن تا برن ولی جلوی سوپرمارکت وایمیسته و ازش میخواد یه نوشیدنی مهمونی کنه دوعان که خوشحاله قبول میکنه و میره اما تا پیاده میشه صمد گازشو میگیره و میره سریع. دوعان پشت سرش میدوعه و سریعا میره به سمت خونه ظفر. صمد رسیده به خانه و میره بالا او آروم آروم به سمتش میره اما پاش رو قسمتی از پارکت میره و صدا میده او از خواب بیدار میشه و جا میخوره صمد بهش میگه ببخشید ولی مجبورم و میخواد به طرفش شلیک کنه که یه نفر از پشت سر بهش شلیک میکنه و او روی زمین میوفته دوعان با شنیدن شلیک سریع بالا میره و باهاشون درگیر میشه صمد جلوی چشم دوعان میمیره و دوعان به شدت عصبی میشه و شروع میکنه با شوفاژ پشت سر هم تو صورت او زدن سپس بالا سر صمد گریه میکنه و با شنیدن صدای آژیر پلیس از پنجره میره. سرگرد گوکان و نیروهاش به اونجا رفتن و ظفر را که بیهوشه به بیمارستان میبره و از طرفی نتیجه میگیرن که یه نفر دیگه هم بوده که فرار کرده. پلیس به دم در خانه شنگول زن صمد میره و بهش خبر میدن که او گریه میکنه. دوعان تو اتاق مسافرخانه نشسته و به آرامی اشک میریزه و به شدت عصبانیه….