سعید روستایی به خبر ساخت فیلم جدیدش واکنش نشان داد!
سعید روستایی، کارگردان مشهور به خبر ساخت فیلم جدیدش واکنش نشان داد.
در چند روز گذشته اخباری درباره بازگشت سعید روستایی به سینما و ساخته شدن فیلم جدیدش در بعضی رسانه ها منتشر شد.
استوری سعید روستایی درباره فیلم جدیدش
سعید روستایی در واکنش به این اخبار نوشت: در حال حاضر فقط یک دوره کلاس بازیگری دارم و لاغیر.
سعید روستایی قرار است به زودی فیلم جدید خود را وارد مرحله تولید کند. او به مانند هر سه کار قبلیاش این فیلم را هم در سکوت مطلق خبری تولید میکند و اخبار رسمی را هم قطرهچکانی ارائه میدهد. بنابراین نه میدانیم فیلمش چه نام دارد و جه موضوعی دارد، فقط همین را میدانیم که قرار است در ایران فیلمبرداری شود و سید جمال ساداتیان تهیهکنندگی آن را بر عهده بگیرد. یکی از کنجکاوهای دوستدارانِ این فیلمسازِ جوان، این است که او چه نامی برای فیلمش انتخاب میکند. او در سه فیلمِ کوتاه خود و همچنین سه فیلم بلند داستانیاش، نشان داده که در انتخابِ نام آثارِ سینمایی خود بسیار خوشسلیقه است و بخشی از بارِ درام را نامهایی که برای آثارش انتخاب میکند به دوش میکشد. در این گزارش نگاهی به انتخاب نامِ سه فیلم او داریم.
سعید روستایی، از همان فیلم اولش «ابد و یک روز» تا این آخری «برادران لیلا» نشان داده در انتخاب نام فیلمهایش سلیقهی بسیار خوبی دارد و چنان این کار را انجام میدهد که در خاطرِ سینمادوستان بماند. فیلمنامهی هر سه کارش را خودش نوشته و به همینخاطر دستش باز است نامی انتخاب کند که درونمایه و جهانِ فیلمش را بازتاب دهد. ابد و یک روز، متری شیش و نیم و همچنین برادرانِ لیلا، قرابتی کامل با تمِ آثارش داشته است. این نامها اگرچه برای مخاطبی که آنها را ندیده، ممکن است گنگ باشد؛ اما بعد از تماشای فیلم، کاملا در ذهنِ مخاطب میماند و به نوعی چکیدهی فیلم در آن خلاصه میشود. در این گزارش نگاهی کوتاه به انتخاب نامِ فیلمهایش داشتهایم:
ابد و یک روز | ۱۳۹۴
سمیه: داداش «ابد و یک روز» یعنی چی؟
مرتضی: یعنی کل عمرتو تو زندونی، حبس ابد که بهت بخوره ممکنه عفو بخوره بهت بعد ده ـ پونزده سال آزاد بشی، ولی ابد و یک روز که بهت بخوره، امکان نداره آزاد بشی. یه روز بعد مرگت آزادت میکنن.
نامِ فیلم بر اساسِ همین دیالوگ گرفته شده است. فیلم، در محلهای در جنوب تهران و در خانوادهای فقیر با کوهی از مشکلات میگذرد. پدر خانواده فوت کرده و مادر زمینگیر و مریض است. دو دختر خانواده ازدواج ناموفق داشتهاند. یکی از دختران مجرد، افسردگی دارد. یکی از برادران معتاد است و دیگری که اعتیاد را ترک کرده، درگیر مشکلاتِ بسیاری است. در این میان، بارِ تمام زندگی بر دوشِ سمیه است. تنها نقطهی روشنِ این خانه، «نوید» برادر کوچکتر است که در آستانه راهیابی به مدرسه تیزهوشان است. در چنین شرایطی «محسن» با مشکلِ بزرگی مواجه شده است که ممکن است برای همیشه به زندان بیفتد، آن هم برای ابد و یک روز. بعد از فیلمِ روستایی بود که این واژه در میانِ عمومِ مردم رواج پیدا کرد؛ اگرچه در فیلم، این حکم برای جرمی مرتبط با حمل و نگهداری «شیشه» است، اما جالب است بدانید ماهیتی قانونی ندارد.
یعنی در هیچ جای قانون اعم از قانون مجازات اسلامی یا سایر قوانین کیفری صحبتی از مجازات حبس ابد یک روز به میان نیامده است ولیکن این رویه در برهه ای از زمان در میان محاکم کیفری جاری بوده است و در حال حاضر حبس ابد یک روز نیز محلی از اعراب ندارد. در تعریف حبس ابد یک روز می توان گفت که حتی اگر مجرم مشمول عفو و تخفیف مجازات قرار گیرد به دلیل اینکه به حبس ابد، یک روز اضافه شده است، نمی تواند از عفو و تخفیف مجازات استفاده کند که این خود نوعی رویه سازی برخلاف قانون است. در مقابل اگر شخصی به مجازات حبس ابد محکوم شود، ممکن است در طول تحمل کیفر اگر رئیس قوه قضائیه صلاح ببیند و پیشنهاد تخفیف در مجازات یا عفو این چنین مجرمینی را به مصلحت مجرم و جامعه و حتی خانواده او بداند، پیشنهاد مزبور را به مقام معظم رهبری تقدیم و ایشان نسبت به قبول یا رد پیشنهاد تخفیف یا عفو از حبس ابد تصمیم گیری می کند.
متری شیش و نیم | ۱۳۹۷
ناصر: برای برادر بزرگم پول نداشتیم کلیه بخریم، افتاد مرد. رفتیم واسش کفن خریدیم، «متری شیش و نیم». مغازه بغلیش پارچه لباس مشکیِ مادرم رو خریدیم متری چهار تومن. کی گفته ما همیشه باید تحمل کنیم؟
روستایی «متری شیش و نیم» را پس از موفقیتهای فیلم اولش ساخت. او با همان فیلم، نامش را بهعنوان کارگردانی که مهارتِ بسیاری در سینما دارد، ثبیت کرده بود. موفقیتهای گستردهی فیلم اولِ روستایی، میتوانست او را متوقف کند، بهخصوص اینکه انتظارات از او بسیار زیاد شده بود؛ اما او با دومین فیلمش نشان داد که سوداهای بزرگتری در ذهن دارد.
او اینبار زندگی ناصر خاکزاد را به تصویر کشید. انگار ناصر همان محسنِ ابد و یک روز است که بهاندازهای در تولید و فروش شیشه پیش رفته که به راس هرم رسیده است و همانطور که در دیالوگِ این فیلم بیان شده است، دیگر تحمل نکرده و حالا توزیعکنندهی بزرگِ شیشه شده است. ناصر مردی است که پولِ خریدِ کفنِ برادرش را نیز نداشتهاند، همان پارچهای که قبل از دفن، باید بدن میت مسلمان را با آن پوشاند. در فقه آمده ست که تأمین کفن باید از مال خودشان است و بنابر فتوای فقها اگر دارایی میت به اندازه خرید کفن نباشد، میتوان آن را از زکات تأمین کرد، همچنین در فقه بیان شده است که مکروه است اگر هنگامِ خرید کفن برای کم کردن بهای آن چانه زده شود. همین جمله کافی است که تمامِ معمای شخصیتِ ناصر خاکزاد برای بیننده، آشکار شود. شما اگر پولِ خرید کفن را نداشته باشید، چه خواهید کرد؟ شاید آنقدر انسانِ متعالیای باشید که شبیهِ او نشوید، شاید هم راهِ او را انتخاب کنید.
برادرانِ لیلا | ۱۴۰۱
علیرضا : شما راست میگید من آدم ترسوییام، شاید باورت نشه، من از اتفاقای خوبم میترسم. وقتی همه چی خوبه منتظر میشم تا یه اتفاق بد بیفته. همین مریم اینقدر خوب بود نتونستم نگهش دارم، بعدا رفتم تو کارخونه رفتم سراغ یه دختری که از اول عیب و ایرادش معلوم بود، آخرشم بخاطر همون ایرادش ولش کردم، من از آدمی که نقص داره بدم میاد، از آدمی که بی نقصه میترسم، ینی چی؟ من از اون مغازه هم میترسم، چون من حتی از خوشبختی هم میترسم.
فضای فیلمِ «برادران لیلا» چندان دور از دو فیلم قبلی نیست. در این فیلم، لیلا به آب و آتش میزند تا برادرانش را از رابطه سمّی با والدینشان دور، و آنها را برای رهایی از منجلاب اقتصادیای که گرفتارش شدهاند دور هم جمع کند، پدری که جز تحقیر و توهین و زور و حسابکشی، کاری به فرزندانش ندارد و دستِ آخر لیلا علیه پدرش عصیان میکند. لیلا زندگی خودش را دارد و این همه دست و پا زدنش، به خاطر برادرانی است که چون جانش آنان را دوست دارد. به نظرتان با این اوصاف نامِ فیلم چه میتوانست باشد جز «برادران لیلا»؟
روستایی با دو تجربهی موفق، سومین فیلمِ خود را به شکلی کاملا استعاری ساخت. فیلم نمادگراست و طغیان یک دختر علیه سلطهی پدر را نشان میدهد که درواقع میتوان آن را حملهای علیه مردسالاری در جامعه دانست. مرگ پایان فیلم نیز از همین منظر واجد اهمیت است. مرگی که در لحظهای اتفاق میافتد که دختربچهها در حال خوشحالی هستند.