
پخش برنامه «عشق ابدی» که مدت هاست در یوتیوب آغاز شده علاوه بر جذب مخاطبان هم سطح، با انتقادات منفی زیادی همراه بوده است.
جنجالِ «عشق ابدی» در میان سینگل ها به راه افتاده و با وجود اینکه بسیاری از افراد این برنامه را دور از شان سبک زندگی ایرانی و انسانی می دانند اما عشق ابدی توانست مخاطبان خاص خودش را جذب کند.
ماجرای عشق ابدی از آنجا که باید یک عشقِ ابدی باشد ولی مشاهده شده است که گاهی در ۲ دقیقه ای بودن، این عشق رکورد زده است.
جنجالِ «عشق ابدی» در میان سینگل ها
«عشق ابدی» ، داستان دورهمی چندروزه دخترها و پسران است که در ویلایی بزرگ در یک جزیره کنار هم قرار گرفتند تا عشق را پیدا کنند.
«عشق ابدی» یک عشق غیر واقعی را به مخاطب نشان می دهد، علاقهای در عرض چند ساعت به وجود آمده و با ورود یک آدم جدید از بین می رود.در عین حال ضربه ای که اینگونه برنامه ها به باورهای جوانان وارد می کنند غیر قابل انکار است.

«عشق ابدی» با اجرای پرستو صالحی یک برنامه رئالیتی شو در زمینه ازدواج و دوستیابی است. در ادامه نگاهی به داستان و انتقادات عشق ابدی خواهیم داشت.
«عشق ابدی» یک عشق غیر واقعی را به مخاطب نشان می دهد،علاقهای در عرض چند ساعت به وجود آمده و با ورود یک آدم جدید از بین می رود.
در عین حال ضربه ای که اینگونه برنامه ها به باورهای فرهنگی وارد می کنند غیر قابل انکار است. عشق در فرهنگ و باورهای ایرانی جایگاه مقدسی دارد اما «عشق ابدی» به یک اسباب بازی تبدیل شده است.
مخاطب در «عشق ابدی» سرگرمی را نگاه نمی کند بلکه سقوط و ابتذال ارزش های ایرانی و انسانی را مشاهده می کند. پسر و دختری که تمام وقت خود را با هم سپری می کنند، بعد از ورود یک آدم جدید همه چیز را به هم میریزند و به دنبال فرد جدید میروند.
افرادی که خود را درسطح بالایی از علم و آگاهی معرفی میکنند و ادعا دارند که به اخلاق پایبندند اما از رفتارهای غیر اخلاقی اعم از دروغ و تهمت دریغ نمیکنند. « عشق ابدی» نه تنها با باورهای اعتقادی همخوانی ندارد، بلکه به باور بیشتر مردم چنین برنامههایی ضد ارزش محسوب میشوند.
داستان عشق ابدی از کجا آمده است؟
این برنامه یک رئالیتی شو در زمینه دوستیابی و ازدواج است که در تعدادی از کشورها تولید میشود. مانند: «جهنم سینگلی» و «عشق پس از طلاق» در کره جنوبی یا برنامه «کدبانوهای واقعی بورلی هیلز» در آمریکا.
در رسانههای ایرانی نمونههای مختلفی از رئالیتی شوها دیده میشود که گاهی با جذب مخاطب همراه بودند مانند «جوکر»، «شام ایرانی» و «مافیا».
در «عشق ابدی» چند جوان دور هم جمع شده اند تا عشق زندگی خود را پیدا کنند. این برنامه در شبکه اجتماعی یوتیوب منتشر میشود.
اتفاقات اینگونه برنامهها در ظاهر در لحظه اتفاق میافتد، اما بیشتر سکانسها و وقایع رئالیتی شوها توسط تیم برنامهریزی در کنار هم قرار میگیرند تا مخاطب را با خود همراه کنند، مانند دعوای شرکتکنندهها با یکدیگر. در حقیقت فقط ۵ درصد وقایع ناخواسته و ناگهانی اتفاق میافتد.
هرچند سازندگان غالبا برای این برنامه فراخوان می دهند؛ اما معمولاً کسانی حضور پیدا میکنند که به دنبال دیدهشدن بیشتر در فضای مجازی هستند. بهعنوانمثال؛ در نسخه کرهای این برنامه با نام «جهنم سینگلی»، دختر و پسرهایی که حضور دارند، مدلهای اینستاگرامی و یوتیوبر هستند.
در «عشق ابدی» هم ماجرا همین است، افرادی ایفای نقش میکنند که مدل و بلاگرند. در واقعیت این افراد میپذیرند که از طرف دیگران مورد قضاوت قرار بگیرند تا در فضای مجازی دیده شوند.
همچنان که مشاهده شده، شرکتکنندهها با پخش قسمتهای ابتدایی این برنامه فالوورهای زیادی در اینستاگرام جذب کردند. بر اساس نظر منتقدان کسانی که در طبقه بالای اجتماعی و فرهنگی قرار دارند از حضور در این برنامه امتناع میکنند.
ماجرای عشق ابدی ۲ دقیقه ای
بر اساس نظر منتقدان، این برنامه عشق را تبدیل به یک کالای سرگرمی کرده که شرکتکنندهها برای رسیدن به پول، حاضرند خود را یک عاشق نشان دهند و حتی فردی را هم که به دنبال عشق واقعی است بهراحتی از برنامه حذف میکنند.
شهره سلطانی در یک گفتوگوی ویدیویی درباره این برنامه میگوید: «عشق در این برنامه به سخره گرفته شده است. کلمه عشق یک واژه مقدس است که حتی شوخی با آن جایز نیست.
«عشق ابدی» بیش از آنکه جذاب باشد، بدآموزی دارد و در همه جای دنیا، اینگونه برنامهها زشت و ناپسند هستند. این برنامه حتی کیفیت قابلقبولی ندارد و یک کپی ضعیف از نمونههای خارجی است که چیزی برای ارائه ندارد.»
تصویر غیرواقعی از زنان
در این برنامه کلیشههای قدیمی علیه زنان بهنوعی بازتولید میشود. زنانی که در این برنامه حضور دارند، نقشزنانی حسود و زودرنج را ایفا میکنند که دائماً در حال جنگ و جدل بر سر یک آقا هستند.
مسعود فراستی در این باره در یک برنامه ویدئویی میگوید: «این برنامه آنقدر شنیع است که انسان از نگاهکردن به آن شرم میکند. عشق ابدی توهینی به زنان ایرانی است.»
فرهنگسازی غلط در جامعه
علیرضا شریفی یزدی، کارشناس و روانشناس اجتماعی درباره این برنامه در مصاحبه با همشهری گفته است: «برنامه یوتیوبی عشق ابدی، نقاط ضعف فرهنگ ایران را نشانه رفته و با سوارشدن بر موج توهمی، خود را در شبکه اجتماعی عرضه کرده است.

واقعیت این است که این چنین فرهنگسازیها موجب میشود رابطه عمیق و سالم میان جوانان کمرنگ شود.»
نقد «عشق ابدی»
مهمترین نقد به «عشق ابدی» این است که مفهوم عشق را به یک پروژه مهندسیشده تقلیل میدهد.
برنامه «عشق ابدی» خود را به عنوان مدلی برای حل بحران روابط عاطفی معاصر معرفی میکند.
تهیهکنندگان آن چنین وانمود میکنند که میتوانند با استفاده از آزمونهای روانشناختی، مشاورههای تخصصی و چیدمانهای نمایشی، عشق «حقیقی» و حتی «ابدی» را برای شرکتکنندگان به ارمغان آورند، اما آیا این فقط سناریوسازی با استفاده از توهمات رمانتیک نیست که قربانی میگیرد و در بستری سرگرمکننده مصرفگرایی را ترویج میکند؟
مهمترین نقد به «عشق ابدی» این است که مفهوم عشق را به یک پروژه مهندسیشده تقلیل میدهد. عشق در تجربه انسانی، پدیدهای چندوجهی، ناهموار و گاه تناقضآمیز است که در آن فرد در وضعیت نادری از سوژگی تناقضآمیز قرار میگیرد.
سعی در تقلید و بازسازی این تجربه از طریق پیشفرضهای روانشناسی عامهپسند برای «تولید عشق» و آزمونهای چندگزینهای برای سنجش آن هم شأن و غنای رابطه انسانی را فرو میکاهد و هم انتظار غیرواقعبینانهای از «کمال عاطفی» در مخاطب ایجاد میکند.
بهرهبرداری از ناامنی عاطفی
برنامه بهطور ضمنی به مخاطب القا میکند که بدون کمک این ساختار نمایشی، امکان یافتن عشق واقعی وجود ندارد. این رویکرد از ناامنی و اضطراب عاطفی انسانها بهرهبرداری میکند تا آنها را به مشتریان دائمی محصولات و خدمات جانبی (کتابهای راهنما، کارگاههای آموزشی، مشاورههای خصوصی) بدل کند.
این در صورتی است که عشق واقعی معمولاً در بستر تجربههای مشترک و گذر زمان شکل میگیرد، اما در این برنامه، رابطه در بازهای کوتاه و در شرایطی مصنوعی بازسازی و تقلید میشود. این شتابزدگی عملاً سرشت طبیعی و تدریجی پیوند انسانی را نادیده میگیرد و تصویری تحریفشده از آن ارائه میدهد.
در عین حال دست اندرکاران برنامه این نقیصه را از طریق تدارک صحنههای اغراقآمیز جبران میکنند. گویی رخداد عشق واقعی باید دقیقاً همانجایی باشد که مخاطب بیرونی میتواند ظرف چند دقیقه تحتتأثیر قرار گیرد و وجود آن را تأیید کند.
در چنین برنامههایی، فرد پیش از آنکه فرصت تجربه طبیعی و تدریجی دلبستگی را داشتهباشد، در معرض نگاه و ارزیابی عمومی قرار میگیرد. از لحظه ورود به برنامه، اراده آزاد و حریم درونی او بهطور نظاممند تقلیل مییابد: شرکتکننده نه بهعنوان یک انسان با تاریخچه و پیچیدگیهای عاطفی یگانه، بلکه بهمثابه کالایی نمایشی آماده عرضه به مخاطبان و داوران ظاهر میشود.

این پیشبرخورد کالاییساز، تجربه عشق را از همان ابتدا به نمایش و تأیید عمومی گره میزند. به این ترتیب، فرآیندی که باید در خلوت و در بستر زمان شکل بگیرد، بدل میشود به مسابقهای پر از نگاههای داوریگر و رتبهبندی احساسات.
این وضعیت نهتنها خودانگیختگی رابطه را مختل میکند، بلکه تجربه عاشقشدن را نیز به امری مصرفی و بیرونی تبدیل میسازد.
کالاییسازی صمیمیت
«عشق ابدی» در اصل یک محصول سرگرمی است. صحنهآراییهای لوکس، موسیقیهای احساسی و تدوینهای حسابشده همگی در خدمت تولید محتوای جذاب و پرفروشند. در این میان، صمیمیت انسانی به کالایی نمایشی بدل میشود که برای جلب مخاطب و افزایش فروش تبلیغات مصرف میشود.
این کالاییسازی رابطه، بهویژه در نسل جوان، میتواند منجر به نوعی بیاعتمادی یا بدفهمی نسبت به روابط واقعی شود. مهندسی عشق از طریق در معرض نگاه قرار دادن زودهنگام فرد عاشق، به منظور تولید انبوه عشق، میتواند فرد را شرطی کند تا هر فرصت عاطفی را همچون رویدادی خشونتآمیز و تهدیدکننده وجود آزاد او پس بزند.
در عین حال تشکیلات فروش نمایش عشق نیز از این وضعیت استقبال میکنند، زیرا آنچه در پدیدارشناسی شرکتکننده به صورت خشونت تجربه میشود برای دیدگان مخاطبی که در موقعیتی امن مشغول ارزیابی است، صحنهای تمسخرآمیز و مفرح ایجاد میکند.
پیامدهای روانی برای شرکتکنندگان
برای برخی از شرکتکنندگان، قرار گرفتن زیر نگاه میلیونها بیننده و تجربه عشق در محیطی پر از فشار رسانهای میتواند آسیبهای روانی بهدنبال داشته باشد: بحران هویت، احساس شکست، یا نیاز به تأیید دائمی.
این مسائل معمولاً پس از پایان برنامه در خلأ حمایتی باقی میمانند. برنامه «عشق ابدی» بازتاب بحران گستردهتری است: میل بیوقفه به یافتن نسخههای فوری و تضمینی برای نیازهای انسانی، اما تجربه عاطفی را نمیتوان در قالب یک پروژه سرگرمی و در چارچوب قواعد بازار مصرفی مهار کرد.
در نهایت عشق همچنان امری رازآلود، سیال و بیقاعده باقی میماند؛ درست همانطور که باید باشد.