سیاسی

برای عقب راندن اسرائیل چه باید کرد؟ + گزینه‌های پیش روی تهران

با عبور جنگ ایران و اسرائیل از خطوط قرمز پیشین، حملات گسترده هوایی، هدف‌گیری چهره‌های کلیدی و تاسیسات اتمی، و پاسخ تند ایران، منطقه وارد فاز جدید و نگران‌کننده‌ای از درگیری مستقیم شده است.

تا پیش از ۱۲ ژوئن ۲۰۲۵ بسیاری از کارشناسان در خصوص خروج نبرد میان ایران- اسرائیل از محدوده خاکستری با دیده تردید نگریسته و بر این اعتقاد بودند که همچنان طرفین با استفاده از ابزار نامتقارن مانند شبکه بازدارندگی یا اقدامات اطلاعاتی به دنبال ضربه به یکدیگر هستند. تجاوز گسترده جنگنده‌های اف-۳۵ و اف-۱۶ به آسمان ایران و هدف قرار دادن شخصیت‌های نظامی- علمی، سایت‌های موشکی و مراکز اتمی، اما معادله را تغییر داده و اندک تردید‌ها را در خصوص حاکم شدن وضعیت جنگی میان ایران و رژیم صهیونیستی از بین خواهد برد.

حمله به بیش از ۳۰۰ نقطه آفندی- پدافندی کشور به وسیله جنگنده‌های نسل پنجم سبب شهادت جمعی از فرماندهان عالی رتبه کشور و چهره‌های مهم در حوزه صنعت هسته‌ای کشور شد. رژیم در ساعات ابتدای تجاوز غافل گیرکننده به ایران سعی کرد تا با هدف قرار دادن مراکز و مهره‌های کلیدی در ایران زمینه لازم برای پاسخ متقابل تهران را از بین ببرد، اما واکنش نیرو‌های مسلح ایران نشان داد که ارزیابی‌های ارتش اسرائیل در خصوص توان نظامی کشورمان دقیق نبوده است.

پس از اتمام ضرب الاجل دوماهه ترامپ در خصوص برنامه اتمی ایران، بنیامین نتانیاهو در بازی زیرکانه اقدام به برقراری تماس با رئیس جمهور آمریکا نمود و به نوعی خود را در زمین بازی وی تعریف کرد! شاید بیان این ادعا در ابتدا امری عجیب و متناقض با شرایط میدانی به نظر برسد، اما «بی بی» با تحلیل کامل «روانشناسی شخصیت» ترامپ توانست سناریویی تعریف کند که در آن دولت «ضد جنگ» آمریکا قدم در مسیر آغاز جنگی دیگر در خاورمیانه بگذارد! به بیان دیگر نتانیاهو با دستآویز قرار دادن نیاز ترامپ برای رسیدن به توافق با تهران و دریافت جایزه «صلح نوبل»، اسرائیل را به عنوان بخشی از استراتژی «دیپلماسی اجبار» و کسب امتیاز‌های غیرممکن برای واشنگتن تعریف کرد!

حال ترامپ از حملات اسرائیل به ایران مسرور است و هواپیما‌های سوخت رسان خود را در اختیار آن قرار داده است، بی‌آنکه بداند نخست وزیر اسرائیل او را به مثابه یک قربانی به قتلگاه ایران می‌برد. اگر نتانیاهو در پرده آخر این نمایش بتواند آمریکا را نیز وارد این معرکه کند آنگه مالیت دهندگان آمریکایی باید شاهد از بین رفتن منابع این کشور در منطقه خاورمیانه و بازگشت تابوت فرزندان‌شان به خانه باشند.هم‌اکنون که این متن به رشته تحریر در می‌آید حملات متقابل ایران و اسرائیل در سطوح مختلف نظامی- امنیتی ادامه دارد.

رژیم صهیونیستی با تکیه بر بانک اطلاعاتی به دست آمده از عوامل انسانی- ماهواره‌ای و با استفاده از تجهیزات آمریکایی مبتنی بر هوش مصنوعی سعی دارد تا توان آفندی- پدافندی کشور را فلج و از این طریق مسیر برای هدف قرار تاسیسات اتمی در نظنز و فردو فراهم شود. در سوی مقابل ایران نیز با اعلام رسمی «عملیات وعده صادق ۳» وزارت جنگ، پایگاه هوایی دیمونا، پایگاه هوایی تل نوف، سکو‌های گازی در غزه و برخی مراکز اقتصادی در تل‌آویو را هدف حمله قرار داد. در این نردبان تضعید تنش که با سرعت خیره کننده‌ای در حال توسعه است، احتمال کشیده شدن دامنه جنگ به مراکز زیرساختی، استراتژیک و اقتصادی بیش از گذشته وجود دارد.

عبور از این «خط قرمز» به معنای تثبیت معادله «حاصل جمع صفر» میان تهران- تل‌آویو و ورود جنگی به فازی فراگیر و غیرقابل مهار است. در این صحنه شطرنج سوال کلیدی فرماندهان نظامی و استراتژیست‌ها آن است که چگونه می‌توان به این جنگ پایان داد بدون آنکه به زیرساخت‌های اساسی کشور آسیب جدی وارد نشود؟

انفعال و اقدامات محدود نمی‌تواند اسرائیل را در این مرحله از جنگ عقب براند. رژیم صهیونیستی با حمله به تاسیسات اتمی ایران نشان داد که هیچ خطر قرمزی در نبرد با جمهوری اسلامی نداشته و می‌خواهد به هر قیمتی موازنه قوا در منطقه غرب آسیا را تغییر دهد. در چنین شرایط پیشنهاد می‌شود ایران با قرار گرفتن در نقش «بازیگر دیوانه» بازی با ریسک بالا را در قبال اسرائیل در پیش گرفته و دستگاه محاسباتی فرماندهان صهیونیست و مستشاران آمریکایی را تغییر دهد.

در این مدل نیرو‌های مسلح ایران علاوه بر وارد کردن ضربات حیاتی به تاسیسات کلیدی در سرزمین‌های اشغالی باید زنجیره تامین ارزش جهانی، به ویژه بازار‌های هیدرو کربن را هدف قرار دهد. افزایش پرش قیمت نفت و گاز در منطقه به صورت مستقیم بر روی بازار‌های مالی و بورس‌های بین‌المللی تاثیر گذاشته و سبب فعال شدن لابی آنها در کاخ سفید خواهد شد.

به عنوان مثال انفجار خط لوله باکو- تفلیس- جیهان که ۴۰ درصد از نفت اسرائیل را تامین می‌کند، بسته شدن تنگه هرمز، هدف قرار گرفتن برخی تاسیسات آمریکایی در منطقه جنوب خلیج فارس و ال ان جی قطر و آرامکوی عربستان می‌تواند قیمت نفت را تا هر بشکه ۲۰۰ دلار افزایش دهد. وارد شدن چنین شوکی به بازار‌های مالی آمریکا، اعضای حلقه «مگا» جی. دی ونس یا استیو ویتکاف را متقاعد خواهد کرد که جنگ میان ایران و رژیم صهیونیستی باید متوقف شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا