هشدار مهم: ایران در آستانه بحران سالمندان فقیر

ایران با چالش بزرگی در آینده مواجه است؛ موج سالمندان فقیر که به دلیل نبود درآمد ثابت، بیمه و سیستم بازنشستگی مناسب، قادر به تأمین نیازهای خود نخواهند بود.
سمانه گلاب، اقتصاددان، هشدار میدهد که اگر بازار کار اصلاحات جدی نداشته باشد، بحران اقتصادی و اجتماعی نسلهای آینده عمیقتر خواهد شد.
در حال حاضر ایران با چالشهای اقتصادی پیچیدهای روبهرو است که آینده آن را تحت تأثیر قرار خواهد داد. این مشکلات به ویژه در حوزههای بازار کار، بیمه، درآمد ثابت، و حقوق بازنشستگی خود را نشان میدهند. سمانه گلاب، اقتصاددان و پژوهشگر، با بررسی وضعیت اقتصادی کشور و تأثیرات آن بر نسلهای آینده، هشدار میدهد که در آینده نزدیک با موج گستردهای از سالمندان فقیر روبرو خواهیم شد. این وضعیت حاصل ترکیب مشکلات مختلف اقتصادی، اجتماعی و ساختاری است که عمدتاً به دلیل ناکارآمدی در بازار کار، بیتوجهی به اصلاحات سیستمهای بازنشستگی و نابرابریهای اقتصادی ایجاد شدهاند.
افزایش خانوارهای بدون فرد شاغل: زنگ خطری برای اقتصاد آینده
در ۲۰ سال گذشته، تعداد خانوارهایی که فاقد فرد شاغل هستند، بیش از دو برابر شده و این نشاندهنده یک بحران فزاینده در زمینه اشتغال است. در سالهای ۱۳۷۱ تا ۱۴۰۰، درصد خانوارهای بدون فرد شاغل از ۱۰ درصد به ۲۵.۵ درصد افزایش یافته است. در مقابل، خانوارهایی که فقط یک فرد شاغل دارند، کاهش چشمگیری یافته و از ۶۱ درصد به ۵۳ درصد رسیده است. این آمار نشاندهنده این است که بار تکفل مالی بسیاری از خانوارها بر دوش یک نفر یا هیچکدام قرار دارد. این موضوع بهویژه در شرایطی که کشور از “پنجره جمعیتی” برخوردار بوده و باید بهرهبرداری بهینهای از نیروی کار داشته باشد، نگرانکننده است.
در واقع، هر چه بازار کار نامناسبتر باشد، نیاز به افراد بیشتری که در سن کار قرار دارند، در بازار کار به حداقل میرسد. در حالی که انتظار میرود، بهویژه در دورههای با رشد جمعیتی، شمار شاغلان باید افزایش یابد، اما شرایط بازار کار بهگونهای است که این روند بهطور معکوس پیش رفته است.
۴۰ درصد خانوارهای ایران فاقد بیمه و درآمد ثابت
یکی دیگر از چالشهای اساسی که اقتصاد ایران با آن روبرو است، عدم دسترسی به بیمه و درآمد ثابت است. طبق آمارهای موجود، ۴۰ درصد خانوارهای کشور فاقد بیمه و درآمد ثابت هستند. این یعنی بخش بزرگی از جامعه ایران حتی از حداقل تأمین اجتماعی نیز برخوردار نیستند و بدون پشتوانه اقتصادی به سر میبرند. این وضعیت باعث افزایش آسیبپذیری اقشار مختلف جامعه، بهویژه سالمندان، در آینده خواهد شد.
اشتغال غیررسمی و آسیبهای آن به اقتصاد کشور
موضوع دیگری که باید به آن توجه ویژه داشت، اشتغال غیررسمی است. طبق دادههای ارائهشده توسط سمانه گلاب، ۵۵ درصد از شاغلان کشور در اشتغال غیررسمی فعالیت دارند. این نوع اشتغال نه تنها از نظر قانونی فاقد پشتوانه حمایتی است، بلکه هیچگونه تضمینی برای حقوق و دستمزد شاغلان آن وجود ندارد. این شرایط بهویژه برای کسانی که در مشاغل غیررسمی کار میکنند، چالشهایی مانند نداشتن بیمه، حقوق کم و عدم امنیت شغلی بهوجود میآورد.
بحران سالمندی و نبود حمایتهای کافی برای بازنشستگان
یکی از مهمترین مسائلی که اقتصاد ایران در آینده با آن مواجه خواهد بود، بحران سالمندان فقیر است. طبق پیشبینیها، در دهههای آینده، با توجه به کمبود منابع برای تأمین هزینههای سالمندی و رشد جمعیت سالخورده، بخش زیادی از سالمندان ایران به حداقل حقوق بازنشستگی نیز دسترسی نخواهند داشت. بسیاری از بازنشستگان در حال حاضر با اعتراضات گستردهای به دلیل کمبود حقوق بازنشستگی نسبت به هزینههای زندگی روبرو هستند و این وضعیت برای نسلهای آینده بسیار وخیمتر خواهد شد.
گلاب در این زمینه بیان میکند که نسلهای آینده به دلیل افزایش سن باروری و کاهش تعداد فرزندان، قادر به دریافت کمک از خانواده برای تأمین هزینههای سالمندی نخواهند بود. علاوه بر این، سیستمهای بازنشستگی که به صورت سنتی در گذشته کمکهای زیادی به سالمندان میکردند، در حال حاضر به دلیل عدم کفایت منابع مالی به مشکل برخورد کردهاند.
چالشهای مسکن و فشار اقتصادی روزافزون
مسئله مسکن یکی دیگر از مشکلات اساسی جامعه ایران است که درصد قابل توجهی از درآمد خانوارها را به خود اختصاص داده است. طبق آمارها، در حال حاضر ۴۲ درصد هزینههای خانوارها در شهرها به مسکن و سوخت اختصاص مییابد و در تهران این سهم به ۵۵ درصد میرسد. این میزان از هزینه مسکن باعث میشود تا بخش بزرگی از جمعیت کشور حتی برای تأمین نیازهای ابتدایی خود نیز دچار مشکل شوند.
راهکارهایی برای حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور
سمانه گلاب بر این باور است که حل این بحرانها تنها از طریق بازار کار بهطور مؤثر و سازماندهیشده ممکن است. وی تأکید دارد که در صورتی که بازار کار به گونهای درست و متناسب با جمعیت و نیازهای جامعه ساماندهی میشد، کشور نه تنها با بحرانهای اقتصادی مواجه نمیشد، بلکه پیشبینی آیندهای روشن برای بازنشستگان نیز قابل تصور بود. به اعتقاد وی، سرمایهگذاری در فرصتهای شغلی با درآمد شرافتمندانه و بهبود شرایط اشتغال در کشور باید در دستور کار قرار گیرد.
نیاز به اصلاحات ساختاری و توجه به بازار کار
بر اساس دادههای موجود و تحلیلهای ارائهشده، میتوان نتیجه گرفت که ایران در حال عبور از یک مرحله بحرانی در اقتصاد خود است که پیامدهای آن به شدت بر نسلهای آینده تأثیر خواهد گذاشت. ایجاد تغییرات و اصلاحات ساختاری در بازار کار، سیستم بازنشستگی و سیاستهای اقتصادی از اهمیت بالایی برخوردار است. برای جلوگیری از موج سالمندان فقیر و بحرانهای اجتماعی و اقتصادی در آینده، کشور نیازمند رویکردی جدید در سیاستگذاریهای اقتصادی و رفاهی است که بر اساس عدالت اجتماعی و توسعه پایدار بنا شده باشد.