گوناگون

معنی شعر نیایش الهی فارسی هشتم و آرایه های ادبی آن

در ادامه معنی شعر نیایش الهی فارسی هشتم و آرایه های ادبی آن و معنای قسمت های سخت و آرایه های ادبی شعر نیایش پایانی کتاب ادبیات فارسی پایه هشتم صفحه ۱۲۷ به همراه معنای کامل واژه های سخت آن را برای شما دانش آموز عزیز فراهم کرده ایم که خواهید خواند.

معنی و آرایه های ادبی و زبانی شعر نیایش فارسی هشتم

  • قالب شعری: مثنوی
  • شاعر: وحشی بافقی

الهی، جانب من کن نگاهی / مرا بنما به سوی خویش راهی

معنی: داوندا نظری به من کن و راه رسیدن به خودت را به من نشان بده

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

الهی ← شبه جمله و منادا
نگاه کردن خداوند ← کنایه از مورد لطف و بخشش خدا شدن

راهی ← مفعول
نگاهی و راهی ← قافيه
الهی ← شبه جمله؛ نهاد
جانب ← حرف اضافه
من ← متمم
نگاه کن ← فعل مرکب
بنما ← فعل امر
به سوی ← حرف اضافه
مرکب خویش ← متمم
راهی ← مفعول

نگاهی کن که رو آرم به سویت / رهی بنما که جا گیرم به کویت

معنی: نظری به من کن و من را صدا بزن که به سوی تو بیایم و راهی به من نشان بده که در راه تو جایی داشته باشم

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

نگاهی کن ← کنایه مرا مورد لطف قرار بده
رو آوردن ← کنایه از جذب شدن و توجه کردن
«ت» در «سویت» ← سوی تو ← مضاف اليه ( ضمیر دوم شخص مفرد)
سویت و کویت ← جناس ناقص اختلافی

سویت و کویت ← قافیه (ت ← ردیف)
نهاد ← تو
نگاهی کن ← فعل مرکب
نهاد ← من
به ← حرف اضافه
سو ← متمم
ت ← مضاف اليه
نهاد ← تو
دهی ← مفعول
بنما ← فعل امر
به ← حرف اضافه
كوی ← متمم
جا گیرم ← فعل مرکب

به ذکر خود، بلند آوازه‌ام کن / رفیق لطف بی‌اندازه‌ام کن

معنی: به اسم خودت، به من بزرگی بده و من را رفیق لطف بی‌کران خود کن.

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

«م» در بلند آوازه ام کن ← مفعول
بلند آوازه ام و بی اندازه ام ← قافیه (کن ← ردیف)

نهاد ← تو
ذکر ← متمم
خود ← مضاف اليه
بلند آوازه ← مسند
«ام» (من را) ← مفعول
نهاد ← تو
رفیق ← مسند
لطف ← مضاف اليه
بی اندازه ← صفت
«ام» ← مفعول
معنی شعر نیایش الهی فارسی هشتم و آرایه های ادبی آن

بیفشان از وضو بر رویم آن آب / که از غفلت نماند در سرم خواب

معنی: از آن آب گوارا به من بده تا با آن وضو بگیرم و از خواب غفلت بیدار شوم.

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

آب ← استعاره از پاکی و طهارت
وضو، رو، آب ← مراعات نظیر
غفلت در سرم نماند ← کنایه از بیداری و آگاهی
که (تا) ← حرف ربط

خواب و آب ← قافیه
تو ← نهاد
از ← حرف اضافه
وضو ← متمم
بر ← حرف اضافه
رو ← متمم
ــَـ م ← مضاف اليه
آن آب ← مفعول
از ← حرف اضافه
غفلت ← متمم
در ← حرف اضافه
سر ← متمم
نوار ← خواب
نماند ← فعل

به چشم مرحمت سویم نظر کن / شفیع آخرت، خَیرالبشر کن

معنی: با چشم بخشندگی و مرحمت به من نگاه کن و در روز قیامت بهترین بنده‌ات، پیامبر اکرم را شفاعت کننده من قرار بده.

نکات دستوری و آرایه های ادبی:

چشم مرحمت ← اضافه اقترانی (چشمی همراه با مرحمت و لطف)
به کسی نظر کردن ← کنایه از توجه بسیار به کسی کردن است
چشم ← مجاز از نگاه

خیر البشر و نظر ← قافیه (کن ← ردیف)
نهاد ← تو
چشم ← متمم
مرحمت ← مضاف اليه
سوی ← حرف اضافه
من ← متمم
نظر کن ← فعل مرکب
شفيع ← مسند
آخرت ← مضاف اليه
خير البشر ← بدل

معنی کلمات شعر نیایش الهی فارسی هشتم

جانب: به سوی، به طرف
مرا: به من
بنما: نشان بده
ره: مخفف راه
جا گیرم: استقرار یافتن و ساکن شدن
کوی: محله و برزن در اینجا استعاره از قلمرو و جایگاه برتر خداوند
سو: طرف، جهت

ذکر: نام و یاد بلند
رفیق: دوست
لطف: مهربانی
آوازه: مشهور و معروف
بی اندازه: بیکران، فراوان
غفلت: بی خبری، نا آگاهی
شفیع: شفاعت کننده
مرحمت: مهربانی و لطف
خیر البشر: بهترین انسان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا