سریال هشت پا به کارگردانی احمد معظمی، تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی و نویسندگی علی طالب آبادی از چهارشنبه ۱۸ مهر هرشب ساعت ۲۲ و ۱۵ دقیقه روی آنتن شبکه یک تلویزیون رفته است. این سریال جاسوسی ـ پلیسی، محصول جدید سیما فیلم با مشارکت معاونت فرهنگی اجتماعی فراجا (ناجی هنر) است به مناسبت هفته نیروی انتظامی ساخته شده است.
سعید چنگیزیان ، نادر سلیمانی، ایوب آقاخانی، محمد صادقی، احمد نجفی، سپند امیرسیلمانی، علیرضا جلالیتبار، ایرج نوذری، محسن بهرامی، حمید ابراهیمی، علیرضا مهران، محمد فیلی، علی اوسیوند، افسانه چهرهآزاد ، مینا وحید ، رویا جاویدنیا، سودابه بیضایی ، کمند امیرسلیمانی، هلیا امامی و… بازیگران اصلی سریال «هشت پا» هستند.
دانلود قسمت 20 سریال هشت پا از شبکه یک سیما
https://telewebion.com/episode/0xfd8092b
خلاصه داستان قسمت آخر سریال هشت پا
نقشه عملی شده و شیوا دادگر به سرگرد کسری زنگ میزنه و میگه که من کارمو انجام دادم عارف میره سمت ویلا کسری تشکر میکنه و میگن چرا شما با تلفن ماهواره ای تماس گرفتین؟ او میگه توقع ندارین خطمو بدم دستش تا بفهمه من کجام که! در ضمن توقع نداشتم با این لحن باهام حرف بزنین! کسری میگه ببخشید فقط سوال کردم اطلاعات گیرم بیاد سپس بعد از تشکر تلفنو قطع میکنه. سرهنگ به سرگد کسری میگه این خانم عجیبه چرا باید اصلا با تلفن ماهواره ای حرف بزنه اونم خطی که اصلا تا حالا ازش استفاده نشده یعنی تا الان نگهش داشته واسه همچین روزی اصلا مجوز از کجا آورده؟ یکی از مأمورها بهش میگه که برای یه شرکت سرشناس صنایع غذایی کار میکرده که از اونجا مجوز داره. تعدادی مأمور شیوا دادگر را تعقیب میکنن تا فرودگاه.
اونجا مدام زیر نظرش دارن. از طرفی رد عارف عاصف پور را زدن و سرگد کسری با توجه به فیلم های دوربین مداربسته متوجه میشه که تغییر چهره داده. تو فرودگاه شیوا چمدانشو میزاره تا بازرسی بشه که کامل داخل چمدانو میگردن جناب سروان از سرباز میپرسه که تو چمدانش یه کیسه بود توش چی بود؟ او میگه چیز خاصی نبود یه ساعت داغون شده که شیشه و عقربه هم نداشت او میره تو فکر. شیوا به بهونه ی سرویس بهداشتی رفتن میره و با تغییر قیافه دادن تو قال نیروی خدمه فرودگاه از سرویس بهداشتی بیرون میره. جناب سروان با یادآوری پیدا شدن شیشه و تکه های ساعت زنانه تو رستوران حلقه آبی به سرگد کسری زنگ میزنه و میگه فکر کنم شیوا دادگر همون خانم ایکس یا شیمیسته سرگرد دلیلشو میپرسه که او واسش تعریف میکنه که سرگرد میگه سریعا دستگیرش کنین.
سرگرد کسری و نیروهای ویژه به پارکینگ فرودگاه رفتن و از دور عارف را زیر نظر دارن. انها فکر میکنن پارکینگو خالی کردن و کسی اونجا نیست اما خانواده ای از ماشین پیاده میشن و اونا نمیتونن وارد عمل بشن. صدای بیسیم یکی از مأمورها درمیاد و عارف متوجه میشه و برمیگرده عقب و بچه ی اون خانواده رو گروگان میگیره نقشه جوری که باید پیش بره نمیره و عارف دوتا بچه رو گروگان گرفته و به کسری میگه اینجارو خلوت کنین راهو باز کنین وگرنه ۴تا جنازه میزارم رو دستتون و ۱ دقیقه فرصت میده. لحظه آخر تک تیرانداز دست عارف را میزنه و اونو دستگیر میکنن و شیوا دادگر هم دستگیر میشه. کسری وقتی به خونه برگشته با پریچهر حرف میزنه و ماجرارو واسش توضیح میده که چی بوده. پایان.