هنری

خلاصه داستان قسمت ۴ سریال ترکی وحشی + پخش آنلاین

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه فردا خلاصه داستان قسمت ۴ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید. سریال ترکی وحشی، یکی از جدیدترین مجموعه‌های تلویزیونی سینمای ترکیه است که اخیرا شروع به پخش کرده است. این سریال ترکی از یک فیلم‌نامه درام بهره می‌برد. فیلم‌نامه‌ای که حاصل قلم هیلال یلدیز (Hilal Yildiz)، سراپ گازل (Serap Gazel)، نازلی سونلو (Nazli Sunlu) و چیسم کاتیلماز (Çisem Katilmaz) به همراهی ملک سون (Melek Seven) است. بازیگران این سریال عبارتنداز؛  هالیت اوزگور ساری (Halit Özgür Sarı) در نقش یامان سویسالان (Yaman Soysalan)، سیما بارلاس (Simay Barlas) در نقش رویا (Rüya)، دولونای سویسرت (Dolunay Soysert) در نقش نسلیهان سویسالان (Neslihan Soysalan)، عثمان آلکاش (Osman Alkaş) در نقش اِشرف علی سویسالان (Eşref Ali Soysalan)، یوردائر اوکور (Yurdaer Okur) در نقش سرخان سویسالان (Serhan Soysalan)، برتان اصلانی (Bertan Asllani) در نقش آلاز سویسالان (Alaz Soysalan)، سرای اوزکان (Seray Özkan) در نقش کاگلا سویسالان (Çağla Soysalan)، آلینا آل (Aleyna Al) در نقش ایس سویسالان (Ece Soysalan)، روژبین اردن (Rojbin Erden) بازیگر نقش عاصی در سریال وحشی (Asi)، سزر آریچای (Sezer Arıçay) در نقش جسور (Cesur)، رامز ملاموسا (Ramiz Mullamusa) در نقش عمت (Umut)، شبنم حسنی‌صوفی (Şebnem Hassanisoughi) در نقش شبنم سوالپ (Şebnem Sualp)، سلیم جان یالچین (Selim Can Yalçın) در نقش ایلکر سوالپ (İlker Sualp)، بارتو دیلمن (Bartu Dilmen) در نقش روزگار (Rüzgar)، تایانچ آییدین (Tayanç Ayaydın) در نقش گون آیدین (Güven Aydın)، آشکین شینول (Aşkın Şenol) در نقش سلیم (Salim)، ایشیگل اونسال (Ayşegül Ünsal) در نقش فریده (Feride)، گورآی گورکم (Güray Görkem) از بازیگران سریال وحشی در نقش عثمان (Osman)، بیرگول اولوسوی (gül Ulusoy) در نقش یارداگل (Yurdagül).

برای پخش آنلاین این سریال اینجا کلیک کنید.

خلاصه داستان قسمت ۴ سریال ترکی وحشی

یامان در حالیکه گریه میکنه می دود و از اون خونه دور و دورتر میشه و به طرف محله خودش میره و یاد روزی میوفته که تو بیمارستان از خوشحالی نسلیهان را بغل کرده بود وبا خودش میگه چیکار کردم من؟ و صحنه چاقو خوردن نسلیهان مادرش را به خاطر میاره و گریه اش شدت میگیره. فردای آن روز خبرنگارها جلوی در بیمارستان تجمع کردن و رویا به اونجا میرن. نسلیهان به بخش منتقل میشه و چاعلا کنار تختش نشسته و گریه میکنه. رویا پیش آلاس رفته و بهش میگه تو مطمئنی کار یامان بوده؟ آلاس میگه چی؟ یامان! پس اسمش یامانه تو کی انقدر باهاش رفیق شدی که اسمشو میدونی؟ مگه بهش وحشی نمیگفتی؟ آلاس باهاش سر یامان دعوا میکنه که چاعلا و سرهان به اونجا میان و چاعلا به آلاس دعوا میکنه و میگه همش تقصیر توعه! ای کاش تو چاقو میخوردی جای مامان اگه اتفاقی واسه مامان میوفتاد میخواستی چیکار کنی؟ آنها باهم دعوا میکنن که سرهان جداشون میکنه و چاعلا بهش میگه تو رفتی خونه اش اونجارو بهم ریختی برادرشو کتک زدی اونم اومده سراغ تو میفهمی چیکار کردی؟ سرهان میگه واقعا تو همچین کاری کردی؟ چرا مارو همش تو دردسر میندازی؟ سپس ازش میخواد آدرسشو بده.

سرهان به پلیس زنگ میزنه و آدرس خونه یامانو میده تا برن اونجا. خانواده یامان همچنان نشستن و منتظر یامانن و نگرانشن که پلیس ها به داخل میرن و همه جارو میگردن و دنبال یامان میگردن آنها میگن یامان اینجا نیست یامان چیکار کرده؟ و نگرانیشون بیشتر میشه رئیس پلیس عکس یامانو تو قاب عکس برمیداره و میره. یامان رفته دم در بیمارستان و منتظر خبری از مادرشه اشرف به دم در میره و به خبرنگارها میگه که حالش خوبه یه جراحی جزئی داشته منتظریم به هوش بیاد. یامان خیالش راحت میشه و یواشکی به داخل میره. وقتی همه از اتاق نسلیهان بیرون میان او تو یه فرصت میره داخل و با دیدنش گریه میکنه و پایین تختش گریه میکنه و بهش میگه مامان منو ببخش مامان عمدی نبود اتفاقی شد نمیخواستم بهت صدمه بزنم اگه تو واقعا مادر من باشی منو میشناسی مگه میشه کسی بچه خودشو نشناسه؟ هیچوقت بد نبودم همه باهام بد کردن ولی بد نشدم ولی اگه من علی پسر تو باشم بهم شک نکن باشه؟ به خدا من بچه خوبیم رویا که تو سرویس بود از پشت در حرفاشو میشنوه و شوکه میشه. سرهان یهو به داخل میاد و با دیدن او عصبی میشه و هلش میده و میخواد به زور بیرونش کنه که یامان عکس خودشو که تو جیبش بود بهش نشون میده و میگه این بچه منم سرهان جا میخوره و میگه حالا اینجوری میخوای اخاذی کنی؟ و به حراست میخواد تحویلش بده که یامان میگه تا من با نسلیهان خانم حرف نزنم تسلیم نمیشم و از اونجا فرار میکنه.

نسلیهان که صدای یامان تو گوشش بود به هوش میاد و علی را صدا میزنه که رویا آرومش میکنه. نسلیهان به خانه میره تا اونجا استراحت کنه او با سرهان حرف میزنه و میگه اون پسر نمیخواست به من آسیب بزنه کاملا اتفاقی بود! سرهان قابل قبول نیست واسش و باور نمیکنه و فکر میکنه داره دلش واسش میسوزه نسلیهان میگه درباره پنهانی اومدنش تو خونه حق باتوجه ولی اون میخواست از خودش دفاع کنه تو اون کش مکش این اتفاق افتاد سرهان کلافه میشه و میره. رویا با خودش کلنجار میره که چیزی نگه چون مادرش ازش خواسته بود که دوباره اون حس و حالم سراغ نسلیهان نیاره. مادر رویا میره پیش سرهان تو حیاط و بهش میگه که رویا شنیده حرف های اون پسرو باهات و بهم ریخته بهش گفتم که چیزی حق نداری بگی ولی خوب رویاست دیگه نمیدونم چیکار میکنه! رویا تو اتاق بچه رفته و به وسایل اونجا نگاه میکنه که سرهان میره پیشش تا باهاش حرف بزنه و ازش میخواد تا به نسلیهان چیزی نگه رویا میگه اگه ایندفعه واقعا علی باشه چی؟ اون موقع چی؟ سرهان میگه ای کاش اینجوری بود و میره. مردی سن دار که اسمش سلیم هست یامان رفته پیش اون و سر میز ناهار یهو با دیدن نخودچی راهی به ذهنش میاد و سریع به یه دختر بچه میگه که بره دم در خونه شون و بهشون به بسته نخودچی بده. پلیس ها که اونجارو زیر نظر دارن با دیدن اون دختر و دادن بسته ای به اونا سریع اونجا میره و میگه اون چیه داری میدی بهش؟ و میگیره و میبینه فقط نخودچیه جسور ولی پیغامم گرفته و فهمیده که یامان پیش عمو سلیمه سپس زنگ میزنه به سبزی فروش محله و ازش میخواد بیاد و بهشون کمک کنه تا از اونجا بزنن بیرون. آسی با جسور به کمک اون ماشبن سبزی فروش از اونجا میرن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی وحشی + تصویر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا