آتیلا پسیانی علاقه چندانی به گفتگوهای مطبوعاتی نداشت. او جزو هنرمندان مصاحبهگریزی بود که گاهی با بعضی خبرنگاران که مورد اعتمادش بودند، گفتگو میکرد.
از آن هنرمندانی نبود که به راحتی در دفتر رسانهها حضور پیدا کند اما خرداد سال ۹۴ وقتی که با او درباره تولد رضا کیانیان صحبت کردیم، به گرمی استقبال کرد و چند روزی پیش از سالروز تولد کیانیان در دفتر ایسنا حاضر شد تا همراه با خبرنگاران هنری ایسنا، کیانیان را غافلگیر کند.
رضا کیانیان را به بهانه گفتگویی دوستانه درباره کمپین خیریه سین هشتم، به ایسنا دعوت کردیم. روز موعود که رسید، کیانیان چند دقیقهای زودتر از ساعت مقرر رسید و پشتبند او آتیلا هم آمد. کیانیان حتی بعد از دیدن آتیلا هم هیچ ظنی نبرد که تولدی سورپرایزی برایش تدارک دیده شده.
یکدیگر را در آغوش کشیدند و خندیدند و حال و احوال کردند و پسیانی با همان شیطنت همیشگیاش گفت: رضا تولدت مبارک!
و تازه اینجا بود که ماجرا معلوم شد.
آتیلا خطاب به کیانیان گفت: دست پدر و مادرت درد نکند که تو را به دنیا آوردند.
در آن جشن کوچک، پسیانی با لحنی طنز همیشگیاش گفته بود: ما خیلی خوشحالیم که رضا به دنیا آمده است. آنچه در او دوست دارم، این است که ذهن و زاویه نگاهش را خیلی جوان میبینم.
او خطاب به کیانیان ادامه داد: وقتی بچههای ایسنا درباره تولد تو با من صحبت کردند، با کمال میل قبول کردم چون برای این همکاری دلایل زیادی داشتم.
پسیانی روزهای آغازین دوستی خود را با کیانیان مرور کرده بود: رضا از دوستان قدیمی من و برایم بسیار دوستداشتنی و محترم است. ما از دانشکده با هم بودیم و به رغم برخی اختلاف سلایق، دوستی نزدیکی داشتیم و داریم و همیشه حاصل این همکاریها برایم رضایتبخش بوده است چون در این همکاریها همیشه فایلهای جدیدی برایم باز شده و حاصل گپهای دوستانهمان نتیجه بخش بوده است. ما حرفهای خیلی زیادی داریم.
پسیانی که در آن مقطع در اجرای دو نمایش «پرفسور بوبوس» و «عرق خورشید، اشک ماه» با کیانیان همکاری کرده بود، در پاسخ به کنحکاوی ما درباره این همکاری دیرهنگام توضیح داده بود: ذات حرفه ماست که گاه همکاری با دوستان خیلی نزدیکمان، خیلی دیر اتفاق میافتد و گاهی اصلا پیش نمیآید.
رضا کیانیان هم از خوبیهای آتیلا گفت و درسهایی که از او آموخته: «چیزی که در آتیلا برایم دوستداشتنی و احترامبرانگیز است، حضور همیشگی اوست. او همیشه کار میکند و هرگز غُر نمیزند و طلبکار هم نیست. این ویژگی را از دوران دانشکده داشت. خود من در بسیاری از دورهها تئاتر کار نکردم اما آتیلا همیشه فعال بوده و حالا در سطح دنیا هم شناخته شده است. همین موضوع باعث شده خیلیها از او بدشان بیاید و از کار کردن امثال او ناراحت باشند چون کارنکردن خودشان معلوم میشود. سلیقه و نوع نگاه آتیلا در تئاتر با من متفاوت است، اما این تفاوت باعث نزدیکی و دیالوگ ما میشود.
کیانیان از یکی از ویژگیهای نادر آتیلا هم سخن گفته بود: «گاهی که بیکار میشوم، تنبلی بر من چیره میشود و حالم بد میشود. در این گونه مواقع آتیلا را به یاد میآورم که همیشه کار میکند. او در این زمینه یگانه یگانه است. اگر سالن نداشته باشد، در خانه یا حتی گاراژ، تئاتر اجرا میکند و من افتخار میکنم دوست او هستم. »
سال بعد تصمیم گرفتیم در روز بازیگر که فاصله نزدیکی با سالروز تولد پسیانی داشت، او را غافلگیر کنیم و این بار رضا کیانیان به دعوت ما به تئاتر مستقل آمد؛ جایی که پسیانی در آن تئاتری روی صحنه داشت. نمایش «سوراخ» به کارگردانی جابر رمضانی.
بعد از اجرای این نمایش که پسیانی بازیگر آن بود، جمعی از دوستان این هنرمند همچون علی اصغر دشتی، محمود بهرازنیا، رضا کچکزاده، و … او را در جشن تولدش غافلگیر کردند.
آنان ابتدا به تماشای نمایش «سوراخ» نوشته و کار جابر رمضانی نشستند و بعد از اجرای این نمایش، کیانیان در برنامه دوستانهای که در کافه همین سالن برگزار شد، گفت: تولد آتیلا را همزمان با روز بازیگر جشن میگیریم. من یکی از عشاق او هستم و خوشحالم که امشب در جشن تولدش حضور دارم، زیرا چه کسی بهتر از آتیلا که جشن تولدش در «روز بازیگر» برگزار شود؟!
او خطاب به پسیانی گفته بود: تو به عنوان بازیگر تا سال آینده روی سر ما هستی و این مراسم اولین مراسم سورپرایزی تئاتر مستقل تهران است و امیدواریم از سال آینده هر سال، روز بازیگر برای یک بازیگر تئاتر، مراسمی برگزار شود.
حالا چند سال از آن روزها میگذرد و اتفاقات بسیاری را پشتسر گذاشتهایم و در مقاطع گوناگونی غافلگیر شدهایم. اما آتیلا باز هم همه دوستان خود را که مرگ او را باور نداشتند، غافلگیر کرد.