روایتی از بازجویی ظریف به خاطر مشکوک بودن / مجید تفرشی: علیرضا اکبری اصرار داشت که ظریف جاسوس غرب است!

یک تحلیلگر سیاسی گفت: علیرضا اکبری چه در زمانی که در وزارت دفاع حضور داشت و چه در شورایعالی امنیت ملی اصرار داشت که ظریف مشکوک، جاسوس و مدافع منافع غرب است. و همین باعث شد که آقای ظریف مورد بازجویی، گفتوگوی محترمانه و یا هر چه که میخواهید نامش را بگذارید قرار بگیرد. من این را از خود ظریف شنیدم.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، مجید تفرشی، تحلیلگر سیاسی و تاریخپژوه، در گفتوگویی از بازجویی محمدجواد ظریف وزیر پیشین امور خارجه ایران توسط علیرضا اکبری جاسوس انگلیس در ایران روایت کرد.
اهم اظهارات او را در ادامه به نقل از انصافنیوز بخوانید؛
* آقای ظریف در طول ۳۵ سال فعالیت رسمی دیپلماتیک خود دو بار مورد بازجویی قرار گرفته (البته میتوانید نام آن را گفتوگوی محترمانه بگذارید). یکی از این دو مورد با اصرار آقای اکبری بوده است.
* علیرضا اکبری چه در زمانی که در وزارت دفاع حضور داشت و چه در شورایعالی امنیت ملی اصرار داشت که ظریف مشکوک، جاسوس و مدافع منافع غرب است. و همین باعث شد که آقای ظریف مورد بازجویی، گفتوگوی محترمانه و یا هر چه که میخواهید نامش را بگذارید قرار بگیرد. من این را از خود ظریف شنیدم.
* ظریف چندین بار گفته است که به دلیل آزار و اذیت افراد نزدیک به دبیر شورایعالی امنیت ملی در دولت روحانی با گرفتاریهای زیادی مواجه شد.
منظور ظریف از «میدان» سردار سلیمانی نبود
* {با اشاره به فایل صوتی افشا شده از گفتوگوی ظریف در سالهای قبل}: فایل صوتی جنجالی گفتوگوی ظریف و لیلاز در استودیوی باغ کتاب که متعلق به شبکهی ۳ است برگزار شده بود و آنطور که از برخی منابع امنیتی به من گفته شد این فایل از طریق تندروهای داخلی به ایران اینترنشنال درز کرده بود.
* ظریف صریحا گفت که در این گفتوگو هنگامی که از دیپلماسی و میدان صحبت میکند منظورش از «میدان» به هیچ وجه مرحوم شهید قاسم سلیمانی نبوده بلکه دبیر وقت شعام بوده است.
* بیشترین آزار و اذیتی که ظریف در جریان تلاشهای دیپلماتیک خود دید از سوی همین دستهای بود که علیرضا اکبری و برخی دیگر از کسانی که مورد تحقیق قرار گرفتند و مشخص شد که جاسوس بودند در آن قرار میگیرند و با حمایت دبیر وقت شعام انجام میشد.
از عملکرد دستگاههای امنیتی دفاع نمیکنم اما در مورد علیرضا اکبری ماجرا فرق داشت
* آنطور که گفته شده علیرضا اکبری برای مدتی طولانی با بریتانیا همکاری داشت و اطلاعات بسیار ذیقیمتی را به آنها میداد. او در وزارت دفاع، دولت و شورایعالی امنیت ملی دسترسیهایی داشت. دربارهی پروندهی او در داخل کشمکشی طولانی شکل گرفت و افراد و جناحهای مختلف بسیار تلاش کردند که او اعدام نشود.
* از طرف دیگر سرویس امنیتی خارجی بریتانیا هم تلاش بسیاری کرد که اکبری اعدام نشود و حتی مبادله شود. در جایگاه ارزشداوری این تصمیم نیستم اما به هر حال به درست یا غلط نهادهای امنیتی ایران حاضر به این معامله نشدند.
* بنابراین همکاری علیرضا اکبری با سرویس امنیتی بریتانیا قطعی است و لو رفتن و اعدام او موجب خشم بریتانیا شد. و برای انتقام افراد زیادی از جمله من در این کشور مورد بازجویی و فشارهای شدید امنیتی که بعضا بی سابقه بوده قرار گرفتند.
* به هیچ وجه از عملکرد دستگاههای امنیتی ایران در موضوع پروندههای جاسوسی دفاع نمیکنم اما مورد آقای اکبری با سایر مواردی که به آن اشاره میشود متفاوت بوده است.
در دوران مذاکرات، دو شعار بچه حزباللهیها شعار اسرائیلیها بود
* با بررسی سازوکار عملکرد سرویسهای امنیتی غربی میتوان به این نتیجه رسید که آنها با مردی کراواتزده یا زنی بی حجاب یا فردی که آشکارا ضد نظام است وارد عمل نمیشوند. آنها با افرادی وارد میشوند که مورد اعتماد حکومت باشند؛ افراد ظاهرالصلاحی که با ریش بلند و یقهی بسته هستند و شعارهای تندی میدهند.
* در حین گفتوگوهای هستهای چه در زمان برجام و چه در دوران اخیر دو شعار از سوی «بچههای خالص حزباللهی» مطرح میشد ولی با بررسی دقیقتر آن مشخص شد که اینها شعارهای اسرائیل است.
* تحت فشار قرار دادن یهودیان ایران کاری است که نتانیاهو و اندیشکدههای اسرائیل به دنبال آن بودند که ایران را در چاه یهودستیزی بیندازند و تعرض به ایران را توجیه کنند. در رسانههای تندرو داخلی همین خط دنبال و تشویق میشد با اصطلاحات مثل «آل یهود کثیف» و «اذناب آل یهود در ایران» و این ادعا که همهی یهودیان در ایران صهیونیست و جاسوس هستند. این دقیقا خط اسرائیل است. من نمیگویم همهی آنهایی که در شبکههای اجتماعی چنین حرفهایی میزنند جاسوس هستند ولی نهایت این حرفها برنامهریزیهای اسرائیل است.
* در زمان حملهی حرامیان در جنگ ۱۲ روزه آمریکا، اسرائیل و اروپا ایران را متهم کردند که در حال بازی دادن آنهاست به این معنا که علاقهای به مذاکره و توافق ندارد و به دنبال خرید وقت است. همین خط را در همین رسانههایی میبینید که به صراحت اعلام میکردند ما که قرار نیست با غرب بسازیم و علاقهای به توافق با آنها نداریم. فعلا با آنها بازی میکنیم تا کارمان پیش برود و بعدا هر کاری خواستیم میکنیم. این دقیقا همان چیزی بود که طرف مقابل ایران را به آن متهم میکردند.
* اگر یکی دو بار اتفاق میافتاد میشد گفت تصادفی است اما وقتی ده بار چنین چیزی رخ میدهد دیگر نمیشود گفت تصادفی بوده است. به نظر من این کارها کاملا هدفمند و هوشمند انجام میشود. میتوانم سرنخهای آن را هم بگویم که این شعارها از کدام اندیشکده و لابی و… بیرون آمده است.
سردار سلیمانی نماد خرد و نیروهای مسلح بود
* موضوع ساخت بمب هستهای، یهودستیزی، خرید وقت در مذاکرات و… مواردی بوده که با آن حملهی اسرائیل به ایران را توجیه میکردند. نمیتوانیم بگوییم اتفاقی بوده و از دستش در رفته و این کار که به نفع اسرائیل بوده را انجام داده است.
* کسانی که معتقدند به هر قیمتی باید صلح کرد و تسلیم شد در حال پیگیری خط اسرائیل هستند همانطور که کسانی که معتقدند هرگز نباید به دیپلماسی مجال داد و مصالحه کرد هم در همین خط فعالیت میکنند.
* آقای سلیمانی نماد خرد و نیروی مسلح بود. اقدامات اخیر هم از همین جنس بود.
* در اندیشکدههای آمریکایی، اروپایی، عربی و اسرائیلی که شرکت داشتم که باید میدیدید که چگونه آمریکاییها، اروپاییها، عربها و اسرائیلی از حملات ۳ روز آخر ایران وحشت کردند. واقعا غرورآفرین بود و اگر این توانایی نبود ایران به قبل از جنگ برنمیگشت و این ۳ روز سرنوشتساز بود.
* نباید با سوءمحاسبه تصور کنید که میتوان مردم را تا همیشه در دفاع از نظام به خیابانها کشاند و با اروپا، آمریکا و اسرائیل جنگید.
برجام ۱۰ سال پروژهی جلیلی و احمدینژاد را عقب انداخت
* برجام حداقل ۱۰ سال آنچه آقایان جلیلی و احمدینژاد به دنبالش بودند را عقب انداخت. ۱۰ سال زمان کمی برای نفس کشیدن مردم ایران نبود. بسیار خامدستانه هم به برجام نگاه کنیم حداقل ۱۰ سال پروژهی آقایان احمدینژاد و جلیلی را به تاخیر انداخته است.
* هرگز نباید اختلاف نظر را به مسائل جاسوسی تسری داد اما تجربهی زیستهی من میگوید که افرادی که حرفهای تند میزنند، آمادهی گفتوگو نیستند و میخواهند ایران را به دردسر و مهلکه بیندازند بخشی از آن به خاطر نابخردی و حماقت است اما از حدی که میگذرد میتواند نگرانکننده باشد.
۳۱۲۱۱