هنریویدئو

خلاصه داستان سریال محکوم قسمت پنجم + دانلود قسمت ۵ سریال محکوم

خلاصه ای از قسمت پنجم سریال محکوم را به همراه لینک دانلود در این مطلب از پایگاه خبری صفحه فردا را  آورده ایم که خواهید خواند.

پنجمین قسمت سریال نمایش خانگی محکوم به کارگردانی سیامک مردانه در روز چهارشنبه ساعت ۸ صبح از پلتفرم نمایش خانگی فیلمیو منتشر می‌شود و پخش آن به صورت هفتگی در این پلتفرم ادامه می‌یابد.

خلاصه داستان سریال محکوم قسمت ۵

با انتقال مهیار به زندان، کارهای لازمه برای بودن در اونجا انجام میشه، یکی از نگهبان ها بهش میگه که اول می‌برند بند قرنطینه فکر نکن همیشه همینطور خوبه، یه هفته اونجا میمونی بعد میبرنت بند یک، نه واسه کسی پررو بازی در بیار نه اسکل بازی تا ازت سواری بگیرن. مهیار وارد قرنطینه میشه اونقدر شلوغ بود که همونجا جلو در میشینه.
نسرین میره سر خاک تابان، خسرو هم اونجا بود، اما بلند میشه بره ولی پشیمون میشه برمیگرده به نسرین میگه نمیدونم این کاری که میکنم درسته یا نه، حتی نمیدونم خودت این ماجرا رو میدونی یا نه، هر کاری کردم نتونستم بهت نگم، ناهید تو گوشی تابان یه اس ام اس پیدا کرده که برای مهیار فرستاده و ازش خواسته پیام‌های قبلیمون رو پاک کن، خبر ندارم پیام هایی که پاک کردن چی بوده، نمیدونم برم دنبالش تهش به نفع کی میشه ما قاتل بچمون رو می‌شناسیم ولی اگه تو اصرار داری مهیار بی گناهه رد این کار رو بگیر شاید یه چیزی پیدا کردی تا بی گناهیش رو ثابت کنی.
نسرین میره پیش فروتن بازپرس پرونده، بهش میگه که خسرو بهش چی گفته، فروتن میگه خبر دارم، منتظر بودم مجوز ریکاوری پیام ها بیاد بهتون بگم، خسرو تهدیدتون نکرد؟ نسرین میگه نه، فکر کنم میخواست کمکم کنه، خودش هم از محتوی پیامک‌ها خبر نداشت، فروتن میگه هیچ کس بجز مهیار خبر نداره اونم که درست حرف نمیزنه، باید منتظر بمونیم تا ببینیم نتیجه بازیابی پیامک ها چی میشه.
نسرین میره ملاقات مهیار، مهیار میگه اونروز تو کلانتری بهم گفتی یه روز هم دووم نمیارم، آره فکر کنم تنها حرفی که راست گفتی همین بوده، اینجا یه جوریه آدم کپ میکنه اما خوبیش اینه که تو دورو برم نیستی، تو اگه سرت به کار خودت بود منم الان تو این کثافت نبودم، تو که کاری از دستت بر نمیاد میخوای هر روز بیای اینجا؟ الکی اونروز یه چیزی گفتی و قفل انباری رو کشیدی وسط که مثلا حواست هست، یه وکیل بی عرضه هم انداختی وسط که هیچ کس آدم حسابش نمیکنه، جمع کن برو بذار حکم قصاص رو زودتر بدن راحت بشم، نسرین صبر میکنه همه حرفهای مهیار تموم بشه بعد میگه نیومدم اینا رو بشنوم، اومدم ببینم چرا راجع به پیام‌هایی که به تابان دادی به کسی چیزی نگفتی، مهیار میگه چیز خاصی نبوده من عادت دارم پیامک‌هام رو پاک میکنم، نسرین میگه بگو شاید بتونیم کمکت کنیم، مهیار میگه پیامک‌ها چیزی نبود تابان میخواست کاری کنه من واسه ازدواج شما کوتاه بیام.
موقع رفتن یه خانمی نسرین رو میشناسه باهاش دعواش میشه که تو منو به این روز انداختی که الان مجبورم هر هفته بیام بچه ام دو دقیقه باباش رو ببینه، شوهر منو نشناخته ۱۵ سال انداختی زندان. نسرین میگه شوهرت حتما یه کاری کرده اینجاست، پرونده شما دست من نبوده. اما اون خانم قانع نمیشه و میگه من ازت نمیگذرم خدا هم ازت نگذره.
با حرفهای این زن نسرین شک میکنه، میره پیش محبی و ازش میخواد که پرونده هایی که ۵ سال زیر دست خودش بوده رو دوباره بررسی کنه تا شاید بتونه قاتل رو از بین اونها پیدا کنه، محبی میگه برای من مسئولیت داره اگه نتونستید پیدا کنید چی، پشت سر من حرف در میارن، نسرین میگه من با چیزی که امروز دیدم فهمیدم دشمن زیاد دارم، طرف حاضر بوده اسید بپاشه رو صورت من، منو بسوزونه. حتما یکی بوده که از من کینه داشته، یه نفر که جرات داشته بیاد و انتقام رو از بچه من بگیره، پسر من بخاطر افسردگیش هر روز منتظر قصاصه اما هنوز به قتل اعتراف نکرده، این یعنی چی؟
محبی مجبور میشه با درخواست نسرین موافقت کنه، اما بهش نمیگه بجای اینکارها برید رضایت بگیرید از خانواده مقتول، اما نسرین میگه من مطمئنم بچه ام کاری نکرده که بخوام رضایت بگیرم.
نسرین با کمک پروا میره سراغ پرونده ها، با دیدن اون همه پرونده که از سال ۱۴۰۰ به بعد بود اولش هول برشون میداره اما کار رو شروع می کنن، پرونده های مشکوک رو جدا میکنن و نسرین میخواد بره دنبال افراد داخل پرونده، با اینکه پروا ترسیده اما نسرین بخاطر مهیار جا نمیزنه.
نسرین با پروا شروع میکنن به آدرس هایی که داشتن سر میزنن، اول میرن سراغ پرویز اما هیچ کس سراغ دقیقی از پرویز نداشت، به زور یه آدرس هایی پیدا می کنن و میرن دنبالش، یه جاییکه واقعا ترسناک بود و پر از معتاد، با دیدن پرویز معتاد ازش منصرف میشه.
فروتن میره پیش محبی، محبی میگه هیچ چیز مبهمی تو این پرونده نیست چرا دست دست میکنی، فروتن میگه من وقتی دست و پا زدن مادرش رو می بینم میگم شاید یه نکته ای هست که ما نمیدونیم، محبی میگه هیچ نکته ای نیست آرمند مادره می خواد خودش رو پیش بچه اش عزیز کنه، کدوم آدم عاقلی با وجود اینهمه مدرک دنبال قاتل دیگه ای میگرده، من بیشتر از چند روز نمیتونم فرصت بدم، اساسا مدرکی نیست که پیدا بشه.
نسرین وقتی از دیدن پرویز ناامید میشه میره سراغ یکی دیگه به اسم فرهاد، خواهر فرهاد میاد و داد و بیداد میکنه، با سر و صدایی که میشه برادر فرهاد و همه همسایه ها میان بیرون، برادرش با نسرین درگیر میشه که آبروی ما رو بردی بعد میزنه تو گوش نسرین و میفته زمین، ادامه میده که اگه کسی نبود کشته بودمت. پدرش میگه فرهاد یه ساله تو بیمارستان روانی بستریه اول برو ببینش اون جونشو داره کسی رو بکشه بعد بیا بگو. نسرین با کمک پروا بلند میشه بره می بینه شیشه ماشینش رو هم شکوندن.
پروا به نسرین میگه که این کار منو تو نیست، باید بسپری به بازپرس پرونده، این کاری که تو نمیکنی من از پسش بر نمیام. من اشتباه کردم تو هم داری اشتباه می کنی فقط خودت رو داری میندازی تو دردسر.
روز بعد نسرین تنها میره دنبال یه سر نخ، اینبار دنبال مصیب میره، اما تو اون آدرس پیداش نمیکنه یکی بهش میگه بره یه گاراژ تو مرتضی گرد اونجا میبینتش، وقتی نسرین میرسه اونجا همون یارو که بهش آدرس داده بود رو می بینه، در گاراژ رو میبندن و نمیذارن نسرین با ماشینش بره، پیاده اش میکنه، گوشیش رو می گیره، بهش میگه بگو واسه چی دنبال مصیب هستی تا تیکه تیکه ات نکردم، نسرین میگه پولم رو ازش میخوام حالا گوشیم رو بده یارو گوشی رو میده و بعد سریع میزنه تو کتف نسرین و …

دانلود قسمت پنجم سریال محکوم

خلاصه داستان سریال محکوم قسمت اول تا آخر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا