خلاصه ای از قسمت دوم سریال محکوم را به همراه لینک دانلود در این مطلب از پایگاه خبری صفحه فردا را آورده ایم که خواهید خواند.
دومین قسمت سریال نمایش خانگی محکوم به کارگردانی سیامک مردانه در روز چهارشنبه از پلتفرم نمایش خانگی فیلمیو منتشر می‌شود و پخش آن به صورت هفتگی در این پلتفرم ادامه می‌یابد.
خلاصه داستان سریال محکوم قسمت دوم
صبح بابا اسماعیل تو بارون میره خونه مهیار، میبینه در بازه صداش میکنه کسی جواب نمیده ، متوجه میشه رو مبل کسی هست میره جلو و جسد تابان رو می بینه، به نسرین زنگ میزنه و بهش میگه فورا برگرده.
بابا به پلیس زنگ میزنه و ادیب فروتن از همکارهای نسرین بود، میاد کل خونه رو بازرسی می کنه، پلیس از اسماعیل میپرسه که شما اینجا زندگی نمیکنی اینجا چیکار داشتی؟ اسماعیل میگه دخترم بهم زنگ زد از صبح به پسرش زنگ میزنه جواب نمیده نگران شده بود دیده موبایلش خاموشه بیام سر بزنم، ادیب فروتن میپرسه که کلید داشته، اسماعیل میگه آره دخترم بهم داد که وقتی نیست بیام به پسرش سر بزنم، فروتن می پرسه مگه نوه اتون چند سالشه، اسماعیل میگه ۲۲ سال، مادرش ازدواج کرده الانم رفتن شمال ماه عسل، دخترم از چیزی خبر نداره فقط ازش خواستم زودتر برگردن، تابان دختر دامادم از ازدواج قبلیش بود، فروتن میگه اگه مهیار تنها زندگی می کرده چرا مقتول اومده اینجا؟ اسماعیل میگه نمیدونم. فروتن میگه با هم رابطه داشتن؟ اسماعیل میگه مهیار اهل این حرفها نبود، پلیس میگه مهیار الان کجاست؟ رابطه اش با خانواده اش چطور بود؟ تو ازدواج دوم بعضی از افراد ناراضی هستند، اسماعیل میگه نه مشکلی نبود و به فروتن راستش رو نمیگه. حتی میگه مهیار اهل مشروب و مواد مخدر هم نبوده، اگه هم بوده تازه شروع کرده. اما فروتن شک میکنه و متوجه میشه که یه چیزی رو داره مخفی میکنه ازشون. فروتن خط موبایل مهیار رو تحت نظر میگیره.
مامور پزشکی قانونی جسد تابان رو بررسی میکنه و میگه مقتول هیچ مقاومتی نشون نداده و ۱۰ تا ۱۵ تا ضربه چاقو بهش وارد شده احتمالا هم با چاقوی آشپزخونه بوده.
نسرین موقع برگشت تو مسیر هرچی زنگ میزنه به پدرش جواب نمیده دلشوره میگیره، مهیار هم که تلفنش خاموش بود. خسرو ام شاکی بود که چرا بابا اسماعیل درست توضیح نداده و فقط گفته برگردن.
فروتن متوجه میشه که موبایل مهیار حدودای ساعت ۳ آنتن داشته یعنی موقع وقوع حادثه، بیشتر مطمئن میشه که قتل کار مهیار بوده باشه. دوربین جلوی خونه رو هم چک می کنن تا ببینن بجز مهیار و مقتول کسی دیگه وارد خونه شده یا نه.
دوربین نشون میده که تابان ساعت ۹ وارد خونه شده، نیمه های شب مهیار میره بیرون اما دوباره میره داخل خونه و با چاقو خارج میشه.
خسرو و نسرین میرسن دم خونه و می بینن کلی پلیس اونجاست، وارد خونه میشن و از اسماعیل میپرسن چی شده؟ فروتن که با نسرین آشنا بود اما نمی‌دونست خونه اشه، ازش میپرسه کی به شما گفت بیایید اینجا خانم رادمند؟ نسرین میگه شما اینجا چیکار می کنید؟ نسرین وارد سالن میشه ، فروتن میخواد جلوی خسرو رو بگیره که داخل نشه اما با فریاد نسرین ، خسرو میره تو و جسد تابان رو می بینه شوکه میشه به نسرین میگه برو مانتو و کیفش رو بیار ببریمش بیمارستان، به تابان میگه چرا اینجا خوابیدی پاشو بریم خونه خودمون، وقتی میبینه تابان نفس نمی‌کشه میفهمه که مرده، به نسرین میگه چرا بچه منو کشوندید آوردید اینجا، مهیار کجاست؟ بعد با نسرین دست به یقه میشه که همتون رو می کشم.
فروتن از اسماعیل میپرسه چرا به من دروغ گفتید؟ پدر مقتول میگه نوه شما با این ازدواج مخالف بوده، حتی چند بار هم ایشون رو تهدید کرده، اسماعیل میگه من هنوزم نمیدونم چی به سرمون اومده.
نسرین میگه پسر منو پیدا کردید؟ فروتن میگه نه اما از سیمکارتش متوجه شدیم لحظه وقوع جرم اینجا بوده. از دوربین همسایه هم مشخص شده قتل کار خودش بوده چون آلت قتاله رو با خودش برده.
نسرین میگه بچه من با تابان رابطه خوبی نداشت من نمیدونم چرا دیشب اومده اینجا؟
دکتر گزارش میده که مقتول هیچ استفاده ای از مواد مخدر و مشروب نداشته فقط هم اثر انگشت مهیار رو جنازه بوده، پلیس میگه پس معلومه اون رفته بوده به برادر ناتنی اش سر بزنه که اینطور شده.
خسرو میره خونه خودش حسابی تو شوک بود از مرگ تابان، ناهید مادر تابان از صبح ده بار به تابان زنگ زده بود وقتی ناامید میشه به خسرو زنگ میزنه.
نسرین میاد پیش خسرو، خسرو میگه برای چی اومدی اینجا؟ همین الان برو گورتو گم کن تا کار ندادم دستت، نسرین میگه منم مثل تو داغدار و عزادارم منکه پیش تو بودم. خسرو میگه باشه بگو مهیار کجاست، کجا قایمش کردی؟ نسرین میگه منو اینطوری شناختی؟
خسرو میگه من اگه شما رو شناخته بودم الان بچه ام تو سردخانه نبود. وقتی میبینه نسرین چیزی نمیگه کلیدهای خونه رو ازش می گیره و بیرونش میکنه و چمدونش رو هم بهش میده تا دیگه اونجا نیاد، بهش میگه دیگه هیچ وقت دور و بر من نباش.
بهرام میره پیش کمال پدرشوهر سابق نسرین، ازش میپرسه چی شده نمیای پیشم نکنه با عروس سابقتون سازش کردی؟ کمال میگه اوضاعمون خوب نیست اون قضیه رو بی خیال شدیم فعلا، بهرام میگه یعنی چی من کارم رو شروع کردم، کمال حساب کتابت رو میزنم به کارتت، مهیار آدم کشته ، دختر شوهر نسرین رو، الان دو روزه معلوم نیست کجاست تو که انتظار نداری تو این شرایط بخاطر زمین با نسرین جنگ راه بندازم، پلیس دنبالشه خونه منم اومدن. اون مسئله الان وقتش نیست بدار ببینیم نسرین که مثلا قاضیه عرضه داره واسه بچه اش کاری کنه، گوش بزنگ باش شاید بخاطر وکالت مهیار اومدم سراغت.
ناهید خودش رو به مراسم ختم تابان میرسونه به خسرو با گریه میگه بالاخره کار خودتو کردی، خیالت راحت شد، وقتی داشتن تابان رو تیکه پاره می کردن کجا بودی؟ خسرو میخواد تا ناهید رو به اتاق تابان ببرن استراحت کنه.
بهرام میره خونه خسرو، خسرو میگه اون تو رو فرستاده سراغ من، نمیخوام باهات حرف بزنم، بهرام میگه اشتباه نکنید کسی منو نفرستاده من برای کمک به شما اومدم، خسرو میگه من به کمک شما احتیاج ندارم، بهرام میگه احتیاج پیدا می کنید. شما یه وکیل خوب لازم دارید وگرنه نسرین چون قاصی هست با روابطی که داره خیلی راحت پای بچه اش رو از این قائله میکشه بیرون، هدف من و شما یکیه که نمی خواهیم حقتون ضایع بشه من ۲۰ ساله تو این کارم کمتر پرونده ای زیر دستم شکست خورده بسپرش به من اما خسرو قبول نمیکنه.
فروتن گوشی تابان رو باز میکنه پیامک های تابان به مهیار رو میخونه که نوشته بود پیام‌هایی که بهم دادی رو پاک کن تو گوشیت نمونه. از دستیارش میخواد که مجوز دسترسی به پیام های مهیار رو از دادگستری بگیره.
نسرین دوباره میاد خونه خسرو میبینه که مجلس ختم گرفتن، اما خسرو نیست از دور به ناهید تسلیت میگه و سریع میره، ناهید میره عکسای عروسی خسرو رو تو کشو در میاره تا مطمئن بشه خود نسرینه، خسرو میاد میگه چیکار میکنی؟ ناهید میگه دیدیش؟ مادر قاتل بچه ات اومده بود اینجا تو دیر کردی رفت اگه بری میرسی بهش، خجالت نمیکشی هنوز باهاش در ارتباطی، حتما اومده دلداریت بده بچه اش زده بچه ات رو کشته. خسرو میگه من با نسرین هیچ ارتباطی ندارم ، ناهید عکس ها رو نشون میده و میگه پس اینا رو چرا نگه داشتی منتظری چهلم تابان تموم بشه دستش رو بگیری بیاری اینجا؟ خب الان برو بیارش ازمن خجالت می کشی؟ من قرار نیست بمونم میرم هتل، خسرو میگه آروم باش پن کاری به کار نسرین ندارم نسرین برای من تموم شده، من الان میخوام قاتل بچه ام رو پیدا کنم اگه تو هم این رو میخوای لازم نیست جایی بری، همینجا تو اتاق تابان بمون، خسرو عکس ها رو برمی‌داره و پاره میکنه.
مراسم خاکسپاری زیر بارون برگزار میشه، نسرین و اسماعیل هم میان تو مراسم، ناهید با گریه و شیون میگه اینجا چیکار میکنی نمیبینی چطور بدبخت شدم من؟ ناهید نسرین رو می کشونه جلو و میگه بیا جلو ببین دختر دسته گلم رو بچه ات چیکار کرده.
نسرین برمیگرده خونه اش و گریه می کنه، متوجه میشه کسی توی خونه هست میره طبقه بالا و می بینه مهیار اونجاست داره گریه می کنه و میگه من نکشتمش مامان…
