اجتماعیویژه

چرا روز پس از «شب چله» را تعطیل نکنیم؟

یک مردم‌شناس و پژوهشگر میراث ناملموس با توضیح درباره تحولات آیین یلدا در گذر زمان و نام درست بلندترین شب سال، به واکاوی پیشنهاد تعطیلی روز پس از شب یلدا (شب چله) پرداخت و گفت: در طول سال به دلایل مختلفی چون برودت هوا، آلودگی هوا و صرفه‌جویی در انرژی با تعطیلی‌های مختلف مواجهیم، چه اشکال دارد که در این مورد به بهانه بها دادن به یک آیین کهن که مظهر خانواده و شادی است، روز پس از آن را تعطیل کنیم؟‌

به گزارش ایسنا، «یلدا»، این آیین کهن و ملی ایرانی، همواره نماد امید، پیروزی روشنایی و پیوند خانواده‌ها بوده است. شب چله فراتر از یک سنت تاریخی، نمادی از اتحاد، مقاومت و امید است. اکنون که این آیین به ثبت جهانی رسیده، وظیفه‌ای بزرگ بر دوش ایرانیان است؛ حفظ و پاسداشت این میراث کهن برای نسل‌های آینده. «یلدا» به ما می‌آموزد که روشنایی حتی در طولانی‌ترین شب‌ها نیز فرا خواهد رسید. شور برگزاری هر ساله این آیین در میان مردم تصویرگر جایگاه ارزشمند آن میان ایرانیان است. «یلدا» آنچنان در میام ایرانی‌ها، مهم و عزیز شمرده می‌شود که سال گذشته تصمیم شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنی بر تغییر نام این آیین‌کهن در تقویم (روز ترویج فرهنگ میهمانی و پیوند با خویشان) واکنش‌های گسترده‌ای به دنبال داشت، که در نهایت این شورا توضیح داد «شب یلدا» از تقویم حذف نشده و روز ترویج میهمانی و پیوند با خویشان» به نام این روز اضافه شده است.

اما در سوی دیگر، پژوهشکده مردم‌شناسی بر اساس مطالعات کارشناسیِ آیین یلدا، که مبتنی بر بیداری و دید و بازدید خانوادگی تا دیروقت است، پیشنهاد تعطیلی روز پس از شب یلدا/ چله و یا دست‌کم دیرتر شروع شدن وقت اداری را مطرح کرد. ایسنا به بهانۀ پیگیری نتیجه این پیشنهاد و همچنین درباره تحولات این آیین باستانی و تاثیر آن در میان مردم و آموزه‌هایی که در دل آن نهفته است، با علیرضا حسن‌زاده ـ دانشیار پژوهشکده مردم‌شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی گفت‌وگو کرد که در ادامه می‌خوانید:

سال گذشته در همایش «یلدا در آیینه فرهنگ و تمدن کهن ایران» پیشنهاد کردید بهتر است روز بعد از شب  یلدا تعطیل شود. این سخن بازخوردهای مختلفی داشت. دلایل شما برای این پیشنهاد چیست و سرانجام آن چه شد؟‌

«یلدا» یک جشن و آیین ملی است و یکی از مهم‌ترین چشم‌اندازهای فرهنگ شادمانی در ایران. این آیین جشن امید و پیروزی روشنایی و نخستین طلایه‌دار بهار و بشارت‌گر زایش خورشید است، از سوی دیگر جزو سه آیین مهم ایرانی است که دارای خوان نمادین و مثالی در کنار نوروز و مهرگان است. در این آیین ادبیات ملی فارسی در آثار فردوسی و حافظ با آیین و جشن پیوند می‌خورند. این ویژگی «یلدا» را به یکی از ملی‌ترین آیین‌های ایرانی تبدیل کرده است. توجه داشته باشید بخشی از میراث روایی و قصه‌های عامیانه ما در آیین یلدا به ما انتقال یافته است. از سوی دیگر این آیین از شمار عناصر میراث ناملموس ایران است که به ثبت جهانی رسیده و از سوی دیگر با توجه به ثبت مشترک این عنصر  با افغانستان، حوزه ایران فرهنگی را هم نمایندگی می‌کند. این آیین نیز جهان‌بینی زیست‌سالاری در نزد ایرانیان را انعکاس می‌دهد . به‌ نظر من، تعطیل اعلام داشتن روز پس از یلدا، احترام به همه این ارزش‌ها و فرهنگ ملی مردم ایران است.

توجه فرمایید که مردم بدون کمک دولتی در طی تاریخ حافظ این آیین بوده و آن را تا امروز زنده نگه داشته‌اند. به‌ واقع افزودن اهمیت جایگاه یلدا از یکسو احترام به فرهنگ مردمی و از سوی دیگر به جشن‌های ملی ایرانیان است و گامی مهم برای توسعه فرهنگ شادمانی به‌ویژه در میان نسل کودکان، نوجوانان و جوانان محسوب می‌شود. «یلدا» یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین آیین‌های خانوادگی در ایران است که مانع از گسست میان‌نسلی می‌شود. توجه به این آیین، اهمیت دادن به شادی و فرهنگ شادمانی و جشن‌های باستانی ما است. این آیین اگرچه بشارتگر بهار است اما جزء آیین‌های زمستان تلقی می‌شود و به‌نظر می‌رسد در کنار نوروز به عنوان آیین بهاری ما باید به این آیین زمستانی هم بهای بیشتری داد و آن را به عنوان یک جشن ملی تعطیل اعلام داشت، یعنی روز بعد از آن را.

خب در طی سال ما به دلایل مختلفی چون برودت هوا و آلودگی هوا و صرفه‌جویی در انرژی با تعطیلی‌های مختلف مواجهیم. چه اشکال دارد که در این مورد به بهانه بها دادن به یک آیین کهن که مظهر خانواده و شادی است، روز پس از آن را تعطیل کنیم؟‌

آیا این پیشنهاد و نظر شما بُعد منطقی هم دارد؟ یعنی منطق اجتماعی و مردم‌شناختی در طراحی تقویم هم پشت آن است؟ تعطیلات معمولا مظهر ارزش‌ها هستند؟ 

چه ارزشی بالاتر از شادمانی جمعی مردم و چه ارزشی بالاتر از تکریم آیینی کهن که با قصه‌ها و ادبیات و هویت ایرانی پیوند خورده است. به‌نظر من تعطیل انگاشتن این روز دارای بُعد منطقی و مردم‌شناختی و هم دارای منطق اجتماعی در تقویم و سیاست‌گذاری فرهنگی است. در سطح دنیا و در سیاست‌گذاری‌های فرهنگی و آیینی، آیین‌ها و جشن‌های ملی که تا دیرهنگام اجرا می‌کشند و درازا می‌کشند، معمولا تعطیل اعلام می‌شوند. ازاین‌رو با توجه به اینکه یلدا تا پاسی از شب طول می‌کشد، تعطیل اعلام داشتن روز پس از آن یک اقدام مثبت و توجیه‌پذیر است. مثلا «هالووین» نمونه این نوع از آیین‌هاست که در بیشتر ایالت‌های کشور آمریکا تعطیل می‌شود اما کسانی که کسب و کار خصوصی دارند مثلا در هالووین، اجباری به تعطیل کردن کار خود نمی‌بینند. در اینجا تعطیلی، Timeout است یعنی زمانی که با زمان معمولی فرق دارد، یک زمان خاص است، زمانی برای جشن خانواده ایرانی، شادی خانوادگی، ستایش نمادهای زندگی، فرصتی برای پیوند میان‌نسلی، شب‌قصه‌های ایرانی و جشن میراث روایی آن. شب پیوند ادبیات و آیین، شب خوان (سفره) ایرانی که سرشار از نمادهای زندگی است.

«آیین یلدا» حاوی چه معانی اسطوره‌ای است؟ 

«یلدا» یک آیین تقویمی است و نشان‌دهنده درک عمیق ایرانیان نسبت به تغییر فصول و طبیعت در طی سال است.‌ تولد خورشید در مرکز این آیین قرار دارد و اگر «مهرگان» با اعتدال پاییزی و «نوروز» با اعتدال بهاری و «تیرگان» با انقلاب تابستانی مقارن است، «یلدا» آیینی مرتبط با انقلاب زمستانی است. خوان (سفره) یلدا نیز چون خوان و سفره مهرگان و نوروز یک خوان مثالی است که در آن نعمت‌های الهی به‌ویژه محصول گیاهی تقدیس می‌شوند. زیبایی‌شناسی پاییزی و زمستانی مهرگان و یلدا از زیبایی‌شناسی نمادین نوروز و چهارشنبه‌سوری متفاوت است. در اینجا نمادهای گیاهی پاییزی و زمستانی یعنی میوه‌های زرد و سرخ که با نمادپردازی تولد خورشید هم مرتبط است، دیده می‌شود. سفره یلدا همچون سفره نوروز و مهرگان سفره باززایی و تولد دوباره است. فلسفه زیست‌سالارانه آیین‌های ایرانی چون یلدا و نوروز، هر سال نو را بر جای کهنه می‌نشاند چرا که استیلای کهنگی و سکون با فساد و زوال انسان و طبیعت یکی فرض می‌شود. جشن یلدا یک جشن خانوادگی و درون‌خانگی بوده است.

آیا در طی زمان این آیین تحول هم یافته است؟

بله، صورت‌های تحول آن امروزه در برابر ما قرار دارد، از جمله بازار یلدا در یک دهه اخیر قدرت و ظهور بیشتری یافته و حال قابل مقایسه با نوروز بازار یا بازار نوروز است. این امر نشانه دو حقیقت است؛ یک توجه بیشتر مردم ایران به فرهنگ شادمانی و دیگری به فضا و حوزه عمومی. کالاهای آیینی چون زینت‌های یلدایی و حتی آویزها و دستبندهای یلدایی با نمادهای یلدا چون انار مشاهده می‌شود. در این کالاها می‌توان ترکیب اسطوره، آیین و هنر چون نقاشی و خطاطی و سفالگری و… را دید. جالب است که در برخی از مراکز خرید، فضا هم‌ چیدمان یلدایی یافته و با بازارِ رخداد آیینی نزدیک خود یعنی کریسمس پیوند خورده است. امروزه شاهد حضور گروه‌هایی از مردم خصوصا جوانان در کافی‌شاپ‌ها و رستوران‌ها و اصطلاحا پاتوق‌های آیینی هم هستیم. هر چند یلدا نخستین آیینی است که با طولانی‌تر شدن روز چون کریسمس آیین و جشن پیشواز از بهار باید تلقی شود، اما نوع نگاه انسان ایرانی را به زمستان تغییر داده و امید را بر جای ناامیدی در این فصل زنده می‌کند. البته آنچه بر آیین‌ها و جشن‌های شادمانی سایه انداخته شرایط اقتصادی سخت مردم است و روشن است که در این سال‌ها به دلیل مشکلات اقتصادی مردم امکان کمتری برای شاد بودن داشته‌اند.

موسیقی یلدایی در سال‌های اخیر بسیار برجسته‌تر شده و سفرای کشورهای خارجی و فوتبالیست‌های معروف دنیا یلدا را به مردم ایران تبریک می‌گویند. همایش‌ها و جشن‌ها و نمایشگاه‌ها به این مناسبت برگزار می‌شود. ما در پژوهشکده مردم‌شناسی سال قبل همایش و نمایشگاه ایران من را به مناسبت جشن یلدا با همکاری موزه ملی و کانون فرهنگی هنری دایا برگزار کردیم که حدود دو هزار کودک از نقاط مختلف ایران در آن شرکت کردند و به تصویرگری آیین‌های ایرانی به‌ویژه یلدا پرداختند. یکی دو سال قبل بود که دختر خانم کرمانشاهی سیزده ساله ایران عزیزمان با نقاشی یلدا در یک فستیوال هنری در ژاپن یعنی نمایشگاه دوسالانه نقاشی «کاناگاوا» برنده شد و این ارتباط قوی کودکان ما با این آیین را نشان می‌دهد.

بالاخره نام این آیین «چله» است یا «یلدا»؟

هر دو نامی واحد برای یک جشن است. «چله» در جوامع محلی و روستایی ما ‌کاربرد داشته و خود یادآور چله بزرگ است که به چله کوچک می‌رسد در گیلکی ما ضرب‌المثلی داریم: «پیله چله ورف کونه تا چکره / کوجه چله ورف کونه تا چاش پره» یعنی چله بزرگ که چهل روز نخست زمستان است تا نزدیک کمر آدم برف بر زمین می‌نشیند اما چله کوچک که چهل روز بعد است و قدرت بیشتری دارد، برف تا دامنه سقف خانه گالی‌پوش روستایی بر زمین خواهد نشست. می‌دانید که به اولی برادر بزرگ و به دومی برادر کوچک می‌گویند و زمانی که نزولات جوی فراوان بود و در فصل آبسالی و ترسالی این دو در ایجاد برودت و نزول برف در فرهنگ عامه ما با هم رقابت می‌کردند.

آشکار است که جشن چله آغاز چله را یادآوری می‌کند و خود به دو دوره چهل روزه تقسیم می‌شود. چله کوچک و بزرگ و بعد از آن‌ها هم می‌گویند که پیرزن خواهد آمد. اما «مهرداد بهار» بر این باور است که از آغاز دی تا ده بهمن که «سده» است، چهل روز نخست تولد خورشید است و چون کودکان که در برخی از نقاط ایران چهل روزگی او را گرامی می‌دارند، اینجا هم در سده چهل روزگی خورشید گرامی داشته می‌شود و از نظر او نوروز زمان بلوغ خورشید در اعتدال بهاری یعنی همان 100 روزگی خورشید است. البته این تفسیر شادروان مهرداد بهار است. اما یلدا بیشتر به حوزه و قلمروی ادبی این آیین باز می‌گردد و با توجه به همین ویژگی نوشته و مکتوب بودن این نام، به فرهنگ رسمی راه می‌یابد. حال آنکه «چله» کمتر به فرهنگ نامگذاری رسمی این آیین راه یافته است. در نزد اقوام ایرانی و زبان‌های محلی ما هم بیشتر به «چله» موسوم است و البته آیینی است به قول «دارمستتر» (پژوهشگر و باستانشناس فرانسوی) که می‌گوید «بله یلدا هم آیینی به قدمت حیات انسان ایرانی است.»

به‌هر حال این آیین و جشن امروزه به فضای مجازی، شبکه‌های اجتماعی و مدارس دوره ابتدایی راه یافته است و بازنمایی شادی کودکانه هم هست. یلدایی شدن فرهنگ ایرانی، تلاش مردم را برای دادن جایی مهم به شادی در زندگی خود و خانواده ایرانی نشان می‌دهد. آیین‌های شادمانی از فشارهای روحی اعضای جامعه می‌کاهد و در دید و بازدیدهای آیینی، همگرایی خانواده‌ها تقویت می‌شود. به سخن دیگر یلدا دارای کارکردهای اجتماعی در کاهش فشارهای روحی هم هست و شبکه اجتماعی را در حمایت اعضای خانواده و فامیل تقویت می‌کند. حال با یلدا زمستان دیگر فصل در خود فرو رفتن و غم نیست

یلدا چه آموزه‌هایی را انتقال می‌دهد؟

امید و شادی و زیست‌سالاری. اگر ما به جوهره و فلسفه زیست‌سالاری آیین‌های ایرانی توجه داشتیم، امروزه تا این حد دچار بحران‌های زیست‌محیطی چون آلودگی هوا، نابودی تالاب‌ها و جنگل‌هایمان نبودیم. یلدا، نوروز، مهرگان، تیرگان، سده و… به ما هشدار می‌دهد که بدون احترام به طبیعت و نمادهای آن چون گیاهان، هوا و آب هیچ‌گاه امکان رسیدن به جامعه‌ای توسعه‌یافته که در آن خوشبختی مردم تضمین شود، ممکن نخواهد بود.باید به طبیعت و رابطه انسان و طبیعت احترام نهاد. وظیفه انسان ایرانی حفظ طبیعت و محیط زیست خود است. سیاست‌گذاران توسعه باید به روح فرهنگ ایرانی که در آیین‌های آن چون یلدا متجلی است و آن احترام به طبیعت است توجه کنند موضوعی که اکنون یک مسئله جدی در جامعه ما است. یلدا ستایش شادمانی در چشم‌انداز احترام به رابطه انسان و طبیعت است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا