
۳۰ سال طول کشید تا راز یک جنایت هولناک فاش شود؛ جنایتی که قربانیاش دختری ۱۴ ساله بود و قاتلش کسی نبود جز پدرخواندهاش.
آندریا درست در خانهای که باید برایش امنترین جای دنیا میبود، مورد تجاوز قرار گرفت، کشته شد و در سکوت، به دست قاتلش در حیاط خانه دفن شد؛ بیآنکه کسی صدایش را بشنود. اما سرانجام، عدالت هرچند دیر، به سراغ این پرونده آمد.
شروع ناپدید شدن
ماجرا به سال ۱۹۸۹ برمیگردد. «آندریا» قرار بود برای گرفتن عکس مدرسه آماده شود، اما ناگهان ناپدید شد. پدرخواندهاش، دنیس لی بومن، ادعا کرد که بعد از جر و بحث، آندریا خانه را ترک کرده و دیگر برنگشته است. پلیس ابتدا این ادعا را پذیرفت، اما هیچ اثری از آندریا پیدا نشد. خانواده بیولوژیکیاش هم که مدتها از او بیخبر بودند، نتوانستند کمک چندانی بکنند. پروندۀ آندریا بهعنوان «فرار نوجوانانه» بسته شد و در گذر زمان، به یکی از پروندههای فراموششده پلیس تبدیل شد.
زندگی در سایه خشونت
دنیس بومن مردی بود با پیشینهای پر از جرم و حاشیه. او بارها به دلایل مختلف، از جمله خشونت خانگی و رفتارهای غیراخلاقی، تحت پیگرد قرار گرفته بود. اما به طرز عجیبی، هیچکدام از این موارد باعث نشد تا سیستم قضایی به ارتباط او با ناپدید شدن آندریا مشکوک شود. او حتی بعد از مرگ آندریا نیز زندگیاش را ادامه داد، ازدواج کرد، بچهدار شد و ظاهر یک شهروند عادی را به خود گرفت. در حالی که حقیقتی تاریک زیر پایش دفن شده بود.
گرهای که با DNA باز شد
در سال ۲۰۱۹، وقتی پلیس میشیگان در حال بررسی پروندهای دیگر بود، سرنخ تازهای از دنیس بومن به دست آمد. تست DNA او با شواهد مربوط به قتل زنی به نام «کاثی دورمن» در سال ۱۹۸۰ همخوانی داشت. همین کافی بود تا پلیس بار دیگر سراغ این مرد برود؛ و این بار، با بازجوییهای طولانی و مستمر، بالاخره بومن به قتل آندریا اعتراف کرد.
او گفت که آندریا را بعد از یک مشاجره مورد تجاوز قرار داده و سپس او را خفه کرده است. جسدش را در همان شب، در حیاط خانه دفن کرده و روی آن را با خاک و سیمان پوشانده است. افسران پلیس با دریافت حکم قضایی، محل دفن را حفاری کردند و باقیماندههای اسکلت آندریا را یافتند.
اعترافی که جامعه را شوکه کرد
با انتشار اعتراف بومن، موجی از شوک و ناراحتی سراسر آمریکا را فرا گرفت. رسانهها به پوشش گسترده این جنایت پرداختند و جامعه دوباره روی ضعف سیستم نظارتی در پروندههای فرزندخواندگی تمرکز کرد. بسیاری از مردم میپرسیدند: چطور ممکن است یک دختر نوجوان در خانهای که باید پناه او باشد، چنین سرنوشتی پیدا کند و کسی خبردار نشود؟
پیامدهای قضایی
با اثبات جرم و اعتراف رسمی، دنیس لی بومن به جرم تجاوز، قتل و دفن غیرقانونی جنازه به حبس ابد بدون امکان عفو محکوم شد. قاضی پرونده در جلسه دادگاه، ضمن بیان اینکه این یکی از هولناکترین جنایتهاییست که در طول سالها با آن روبهرو شده، گفت: «این دختر قربانی نه تنها قتل، بلکه سالها بیعدالتی، بیتوجهی و سکوت اطرافیان شد.»
واکنش خانواده بیولوژیکی
خانواده بیولوژیکی آندریا، که سالها در حسرت دیدار دوباره او زندگی کرده بودند، با شنیدن حقیقت فرو ریختند. مادر بیولوژیکیاش در مصاحبهای گفت: «همیشه حس میکردم اتفاقی افتاده. اما هیچکس حرفم را باور نمیکرد.» او همچنین از سیستم اجتماعی و قضایی به دلیل ناتوانی در حمایت از دخترش شدیداً انتقاد کرد.
سوالهایی که بیپاسخ ماند
چرا هیچکدام از معلمان، همسایهها یا نهادهای نظارتی متوجه شرایط آندریا نشدند؟ چرا دنیس بومن با وجود سابقهی قضایی، همچنان اجازه داشت فرزندخوانده داشته باشد؟ اینها سوالهایی هستند که هنوز پاسخ روشنی برایشان وجود ندارد، اما زنگ خطری جدی برای سیستم حمایت از کودکان در آمریکا محسوب میشود.
پایان، اما نه فراموشی
آندریا بومن حالا دیگر تنها یک نام نیست؛ او تبدیل شده به نمادی از قربانیان بیصدای خشونت خانگی و سوءاستفاده در خانه. داستان او هشداریست برای والدین، معلمان، مددکاران اجتماعی و قانونگذاران که سکوت در برابر نشانههای آزار، میتواند بهای بسیار سنگینی داشته باشد.
پرونده آندریا بومن، بیش از هر چیز، یادآور این است که جنایت همیشه در تاریکی نمیماند. حقیقت هرچقدر هم دیر، سرانجام از زیر خاک بیرون خواهد آمد. این دختر نوجوان، پس از ۳۰ سال سکوت، بالاخره صدایش شنید.