ورزشی

پرتاب میلگرد بجای نیزه ؟!؟

اندر حکایت ورزش و ورزشکاران ما ؟!؟

در اخبار صدا و سیما از قول یکی از اعضای ورزشکار کشورمان در رشته دو ومیدانی و پرتاب نیزه شنیدم که ایشان فرمود : بخاطر اینکه نیزه استاندارد و مخصوص رشته پرتاب نیزه بسیار گران است و براحتی آنرا در اختیار نداریم ، فلذا در تمرینات خود از میلگرد آهنی برای کار استفاده میکنم.

قبلا هم مشابه‌ همین گلایه ها و کمبودها و انتظارات را در مورد دوچرخه سواری و قایقرانی و بسیاری دیگر از رشته های ورزشی کم و بیش شنیده و خوانده بودم که جای بسی تأسف بسیار دارد.

درد آورتر آنکه چرا در طول چهل سال گذشته ما نتوانسته ایم در حوزه صنعت ورزش و تولید لوازم و تجهیزات ورزشی کار اساسی و ریشه ای و ماندگاری انجام دهیم؟ . آیا ما که موشک‌های قاره پیما می‌سازیم نمی‌توانیم یک دوچرخه و نیزه و قایق و… برای ورزشکاران مان بسازیم و تولید کنیم و صادرات نیز داشته باشیم ؟!؟ یادمان نرود ، ورزش یک صنعت است.

ورزش، یک نوع دیپلماسی است. ورزش، یک پدیده فرهنگ ساز است. ورزش می‌تواند ارزش افزوده ایجاد کرده و ثروت آفرین بوده و یک مزیت رقابتی قلمداد شود. بدلایلی چند از جمله وقوع جنگ تحمیلی و آثار و عواقب زیانبار آن در تمام ابعاد، سوء مدیریت‌ها ،برخوردهای سخت اعتقادی و برخی باورهای دینی، اغراض و امیال شخصی و حزبی برخی دولتمردان و نهادها و… ورزش تاکنون، جزو پنج اولویت اول کشور نبوده و نیست و کمبودها و عقب ماندگیهای آن آنقدر رسوب داشته که به این سادگی ها لایروبی و اصلاح نخواهد شد.

مثلا ما هنوز به همان دلایل فوق الذکر، یک یا چند شبکه رادیو تلویزیونی مخصوص ورزش بانوان نداریم زیرا نگاهمان به موضوع، دینی و مذهبی است. مقارن آن زمانهایی که اس ام اس ( پیامک) آمده بود، ام ام اس (تماس تصویری) هم بعدها آمد ولی همین نوع نگاه دینی به قضیه باعث شد که پیام تصویری و تکنولوژی مربوطه هیچ گاه توسط مخابرات به منازل مردم و تلفنهای آنان وارد نشود. هنوز هم ما گزارشگر خانم در فوتبال و سایر رشته ها به آن مفهوم حرفه ای و جهانی خود نداریم. یادمان نرفته که در اوایل انقلاب همین صدا و سیما مسابقات کشتی مردان و برخی رشته ها را پخش نمی‌کردند و اساسا

نگاه قهرمانی به ورزش بعضاً مردود و مطرود بود. بازی‌های المپیک و جام جهانی و مسابقات بین المللی مختلف این هشدار و پیام بیدار باش را در طی سالیان گذشته به ما دادند که ورزش این چیزی نیست که ما فکر می‌کنیم و صد البته قطار ورزش دنیا هیچ گاه بخاطر افکار و ایده ها و تصورات ما از حرکت خود و هدف خود باز نایستاده و کار خود را می‌کند و این ما هستیم که فرصت سوزی کرده و حتی از طریق ورزش نیز نتوانستیم هوشمندانه و آنطور که باید و شاید انقلاب خود را به جهانیان صادر نماییم و اینها همه موقعیت‌های نابی بوده که عواید و منافع آن از جیب ملت و مردم دریغ شده و از بین رفته است.

تا مادامیکه ورزش اسیر سلیقه ها و باورهای غیر منطقی و غیر قابل دفاع و متعصبانه باشد ما نمی‌توانیم در رنکینگ های جهانی و جدول توزیع مدال‌ها در میادین ورزشی و مسابقات حرفی برای گفتن داشته باشیم و ورزشکار دو و میدانی کار و پرتاب نیزه ما همچنان بجای نیزه باید از میلگرد استفاده کند. آقای فوتبال دنیا، آقای رونالدو برای مسابقه فوتبال به ایران آمد و دقیقا دیدیم که ورزش صنعت است.

ورزش، یک نوع دیپلماسی است. ورزش، یک پدیده فرهنگ ساز است و از این رویدادها باید درس عبرت گرفت. از نظر حسابداری ، قیمت تمام شده فرصت سوزیهای ورزشی ما بسیار گران بوده و عدد بسیار درشتی است که متاسفانه توسط نهادهای حسابرسی و نظارتی از بعد فنی حرفه ای هیچ گاه مورد بازرسی و بررسی و حسابرسی قرار نگرفته و این دقیقا به ضرر و زیان مردم بوده و هست .

افراد و نهادهایی مانند نمایندگان مجلس شورای اسلامی که مثلا فراکسیون ورزش هم راه انداخته اند نیز متاسفانه برای ورزش گام‌های موثر ماندگاری برنداشته و اغلب این عناوین و تیترها و مناصب را نردبانی برای رزومه سازی و سهم خواهی های بعدی و رسیدن به برخی اهداف مربوط به حوزه انتخابیه خویش قرار داده اند که باز هم برای منفعت عامه چیزی در بر نداشته است.

مجموعه آنچه که در بالا گفته شد، هر چند همگان برآن اشراف دارند ، از ورزش ما یک مریض و بیماری را ساخته و پرداخته با یک زخم بستر ناخوشایند که میطلبد بطور آجل و عاجل منطبق با درک و فهم درستی از مسئله و مشکل و دستیابی به راه حلی منطقی و عقلایی مورد مداوا قرار گیرد زیرا تنها نسخه نجات ورزش کشور ، بکارگیری تعقل بجای تعصب بیجا و هیجان کاذب است. / دکتر حسن خسروی. مدرس دانشگاه و مؤلف کتاب روابط عمومی و ارتباطات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا