همسر شهید بلندآوازه دفاع مقدس به ابدیت پیوست

«درحقیقت ما خوشیهای ظاهری نداشتیم همان حضور و وجودش برای من بهترین خاطره بود. به طور مثال زندگی من اینطور نبود که وقتی بچهها به دنیا میآیند پدران بدوند به نشانه چشم روشنی طلا بخرند. در زندگی من از این حرفها خبری نبود ولی همیشه با محبت بود.»
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از مهر، همسر شهید حسن آبشناسان، پس از سالها صبوری و همراهی با یادگارهای دفاع مقدس و مدیریت زندگی در غیاب همسر در سالهای جنگ تحمیلی، دار فانی را وداع گفت. او نمادی از وفاداری، استقامت و پشتیبانی از خانوادههای شهدا و رزمندگان بود و زندگیاش یادآور نقش ماندگار زنان صبور در تاریخ دفاع مقدس است.
همسر شهید آبشناسان، سالها در کنار همسر خود زندگی مشترک را سپری کرد و با تمام توان، خانواده را در شرایط دشوار جنگ اداره نمود. زندگی مشترک آنها از روزهای آغازین ازدواج با دشواریها و کمبودهای روزمره همراه بود، اما عشق به هم و ایمان به راه درست، بنیان خانواده را محکم نگه داشت.
«تا چند ماه قبل از پیروزی انقلاب همچنان در شیراز زندگی میکردیم. شرایط سختی داشتیم. چون خانوادههایمان اهل راهپیمایی و تظاهرات بودند و حسن افسر نیروی مخصوص ارتش. بیشتر از همه نگران او بودیم که نکند مجبور شود رودرروی مردم بایستد. لذا به رغم عشق و علاقهاش به ارتش، در آستانه پیروزی انقلاب تصمیم گرفت استعفا دهد و استعفانامه را هم نوشت.»
در دوران جنگ تحمیلی، این بانوی صبور وظایف خانه و خانواده را با سختکوشی پیش میبرد. او با مدیریت شرایط دشوار پشت جبهه، همسر و فرزندانش را آرامش میبخشید و محیطی امن و پایدار فراهم میکرد تا رزمندگان با اطمینان خاطر به دفاع از کشور بپردازند. نقش او تنها به اداره خانه محدود نمیشد؛ بلکه با حضور فعال در محله و جامعه، سهمی در ایجاد همبستگی اجتماعی و ترویج روحیه مقاومت داشت.
«خاطره خوب من شنیدن خبر اینکه دارد میآید… خاطره ای مشخصی که بخواهیم بازگو کنم ندارم. درحقیقت ما خوشیهای ظاهری نداشتیم همان حضور و وجودش برای من بهترین خاطره بود. به طور مثال زندگی من اینطور نبود که وقتی بچهها به دنیا میآیند پدران بدوند به نشانه چشم روشنی طلا بخرند. در زندگی من از این حرفها خبری نبود ولی همیشه با محبت بود… مهربان بود… به یاد دارم وقتی پسر دوم من در دزفول به دنیا آمد آنقدر حالم بد بود که حتی هیچ خانمی پیش من نبود. آبشناسان در اینگونه مسائل خیلی انسان راحتی بود. در صورتی که مطمئن بودم من عزیزترین فرد برای او هستم. من این دیدگاه را با استناد به یادداشتهای او میگویم. ولی هیچ وقت آدمی نبود که با برخی کارهای ظاهری بخواهد به من بفهماند کجا به من خوش گذشت و کجا به من بد گذشت. ولی همیشه حضور او در خانه برای من بهترین خاطره بود.»
پس از شهادت همسر، همسر شهید آبشناسان با تکیه بر ایمان و استقامت، مسئولیت تربیت فرزندان و حفظ یاد و خاطره همسر شهید را به دوش گرفت. او با صبر و حوصله، فرزندانی تربیت کرد که بسیاری از آنان ادامهدهنده راه پدر و حامی ارزشهای دفاع مقدس شدند.
«حسن تازه شهید شده بود که بیمار شدم، دکترها گفتند باید بستری شوید. رفتم بیمارستان. برای پذیرش. آزمایش، عمل جراحی، برای هر چیزی اجازه همسر می خواستند.
پرستارها میگفتند: اینجا را باید همسرتان امضا کند.
میگفتم: همسرم نیست… نیست که امضا کند.
بالاخره بستری شدم. بچهها، دوستان، خانوادهام میآمدند ملاقات و میرفتند اما خیلی احساس تنهایی میکردم… احساس بیکسی… جای همه فقط حسن را میخواستم، کافی بود حسن آنجا باشد، روزی به او گفته بودم: «اگر شهید بشوی آمادگیاش را دارم.»
ولی بعد از شهادت فکر کردم چطور به او گفتم «آمادگیاش را دارم»!
ده روز بعد از شهادت حسن از مدرسه شاهد فرستادند دنبالم، کسی باور نمیکرد بتوانم درس بدهم، اما اگر میخواستم سرپا بمانم باید کار می کردم. کارکنان مدرسه من را به نام زندهنام میشناختند.»
[…] همسر شهید آبشناسان، علاوه بر ایفای نقش تاریخی و اجتماعی، الگویی از اخلاق، وفاداری و صبر بود. زندگی او نمونهای است از زنانی که بدون جلب توجه و بدون حضور در میدان جنگ، با صبر و استقامت، شرایطی فراهم کردند که ارزشهای دفاع مقدس حفظ شود. این بانوی مقاوم، با زندگی ساده و همراهی مستمر با یادگارهای شهید، نشان داد که مقاومت تنها در جبهه نیست؛ بلکه در خانه، در تربیت فرزندان و در روایت خاطرات نیز جلوه مییابد.
کتاب «آسمانشناس» به قلم مشهود گودرزینژاد و وحید احمدی و منتشر شده توسط انتشارات ۲۷ بعثت، به زندگی و مبارزات شهید حسن آبشناسان، فرمانده برجسته دفاع مقدس میپردازد. این اثر، با بررسی ابعاد مختلف زندگی او، از دوران کودکی و جوانی تا نقشآفرینیهای کلیدی در جنگ و سرانجام شهادت، تلاش میکند یاد و خاطره این قهرمان ملی را گرامی بدارد.
حسن آبشناسان در سال ۱۳۱۵ در تهران متولد شد و نامش به دلیل نزدیکی تولد به سالروز شهادت امام حسن (ع) انتخاب گردید. او به عنوان فرماندهای مقتدر و توانمند، تخصص ویژهای در نبرد کوهستانی و جنگهای چریکی داشت و دورههای آموزشی متعددی را در داخل و خارج کشور گذراند. رشادتها و توانمندیهای او در مناطق جنگی به حدی بود که اهالی دشت عباس لقب «شیر صحرا» را به او دادند.
سرانجام، این فرمانده دلاور در هشتم مهرماه سال ۱۳۶۴، در جریان عملیات قادر به فیض شهادت نائل آمد. کتاب «آسمانشناس» تلاش دارد تا نسلهای آینده را با رشادتها، فداکاریها و ارزشهای اخلاقی و میهنی شهید آشنا کند و نقش همسران و خانواده او را در پشتیبانی از جبهه نیز منعکس نماید.
درگذشت همسر شهید آبشناسان یادآور نقش ماندگار زنان صبور و مقاومی است که بار سنگین سالهای جنگ و پس از آن را بر دوش کشیدند. آنان با وفاداری، صبر و فداکاری، نه تنها ستون اصلی خانواده و خانه بودند بلکه نقش مهمی در ثبت تاریخ دفاع مقدس، تربیت نسل آینده و ترویج ارزشهای ایثار و مقاومت در جامعه ایفا کردند.
زندگی و فعالیتهای همسر شهید آبشناسان، نمونهای زنده از زنان ایثارگر پشت جبهه است که با تکیه بر ایمان، اراده و اخلاق خود، مسیر دفاع مقدس را برای رزمندگان و نسلهای بعد هموار کردند. یاد و خاطره او، همراه با روایتهای کتاب «آسمانشناس»، برای همیشه در تاریخ دفاع مقدس ایران ثبت خواهد شد و الگویی از صبر، وفاداری و پشتیبانی مستمر برای جامعه و نسلهای آینده باقی میگذارد.
۲۵۹