ناصر ایمانی: به کار بردن الفاظ سنگین و نامربوط در مورد رئیس جمهور «خیانت» محسوب میشود

یک فعال سیاسی اصولگرا گفت: اینکه الفاظ بسیار سنگین و نامربوط در مورد دولت و رئیس جمهور به کار ببریم، ظاهرا فراموش میکنیم که رئیس جمهور دومین شخص کشور است و رأی مردم را پشت سر خودش دارد. اگر این الفاظ را در مورد این افراد به کار ببریم، آن هم در زمانهای خاص، به اعتقاد من خیانت محسوب میشود.
مشروح گفتوگو با ناصر ایمانی را در ادامه میخوانید:
به نظر شما در فضایی که ما یک جنگ ۱۲ روزه را پشت سر گذاشتهایم و کماکان تهدید دشمن وجود دارد، چقدر ضروری است که همه فعالان سیاسی و مردم متحد و همدل باشند؟
برای اینکه این سؤال را دقیقتر و جدیتر پاسخ بدهیم، اجازه بدهید این مسأله را مطرح کنیم که هدف اولیه رژیم صهیونیستی برای حمله به ایران در روز ۲۳ خرداد چه بود؟ بدون تردید تمام کسانی که صحنههای نظامی را بررسی میکنند و کسانی که مسائل اجتماعی را خوب آگاهی دارند، متفقالنظر هستند که دلیل اصلی حمله رژیم صهونیستی به ایران، در واقع به هم ریختن اجتماعی جامعه ایران بود. یعنی حتی قبل از اینکه بخواهد سران نظامی و دانشمندان ما را ترور یا صنایع هستهای و موشکی ایران را نابود کند، هدف اولیهاش این بود که با یک حمله برقآسا انسجام درونی مردم را از بین ببرد و اصطلاحا مردم را به خیابان بریزد برای اینکه جلوی نظام بایستند؛ و در واقع یک نوعی کودتای درونی صورت بدهد.
قصد آنها این بود که شورای عالی امنیت ملی، رئیس جمهور و رهبری را بزنند و بعد مردم به صحنه بیایند و مراکز حکومتی را اشغال کنند و حکومت ساقط شود. در واقع یک نوعی آشوب درونی به وجود بیاورند. این هدف اصلی و اولیه رژیم صهیونیستی بود. تمام اقدامات دیگر مثل ترورها و بمبارانها را اگر با دقت بررسی کنید که چه مراکز و شخصیتهایی را زد و برنامهاش چه بود، فقط مسأله این بود که یک نوعی آشوب اجتماعی راه بیاندازد. بر اساس چه گزارههایی میخواست این کار را بکند؟ اطلاعاتی داشتند که مردم ناراضی هستند، فاصله بین حکومت و مردم زیاد شده و اگر یک عامل خارجی مانند صهیونیستها دخالت کند، بلافاصله میتواند مردم را جلوی حکومت قرار بدهد.
نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه درست عکس آن اتفاق افتاد. به اعتقاد بنده خارجیها و حتی کارشناسان، اساتید و اهل فن خودمان در داخل کشور تصور این انسجام و هماهنگی عجیب و خارقالعاده و الهی مردم را نداشتند. هرگز کسی فکر نمیکرد که آنها حمله کنند و مردم اینچنین با هر عقیده، سلیقه و دیدگاهی داخل و خارج کشور یکپارچه و متحد شوند.
اگر ما این گزاره را بپذیریم که هدف اصلی غربیها از حمله به ایران بر هم ریختن وحدت ایرانی و انسجام مردم بود، متوجه میشویم که ضرورت حفظ این وحدت و انسجام چقدر بالا است.
تقریبا تمام مسئولین رسمی کشور اعم از رؤسای قوا و سایرین با اشاره به همین همدلی و همراهی مردم تأکید داشتند که باید قدر این همدلی مردم را بدانیم. ارزیابی شما از این مواضع چیست؟
ما بعد از انقلاب این انسجام را در مقاطع دیگر مانند جنگ هشت ساله دیده بودیم؛ ولی نه در طول ۱۲ روز و نه حتی در طول یکی دو روز اولی که جنگ شروع شد. در واقع آن چنان حرکتهایی از مردم ایران دیدیم که فقط میشود گفت کاملا منطق بر تمدن ایرانی و والایی مردم ایران بود؛ یعنی این اقدام مردم را فقط این طور میشود توجیه کرد. اگر این طور هست، ضرورت حفظ این دستاوردی که شاید بتوان گفت خداوند ناگهان بر دل مردم انداخت، بسیار مهمی است. چون آیا این درگیریها تمام شده؟ هیچ معلوم نیست. ممکن است به شکل دیگری در چند ماه یا چند سال آینده ادامه پیدا کند. دوم اینکه؛ صرف نظر از مسأله جنگ و درگیری، آیا نمیتوانیم از این انسجامی که به وجود آمد برای پیشبرد اهداف کشور و نظام استفاده کنیم؟
این ۱۲ روز مجموعه فشردهای بود از دستاورد بزرگی که ما به دست آوردیم، این دستاورد را باید به شدت حفظ کرد؛ هم برای پیشبرد کشور و هم برای درگیریهای احتمالی که ممکن است در آینده باشد.
نظر شما در خصوص اتهام زدن برخی افراد به مسئولین دولتی چیست؟
هرگونه حرکتی که بخواهد انسجام ملی کشور را در این شرایط به هم بزند، چه عامدانه و چه غیرعامدانه، به نظر من در ردیف یک خیانت محسوب میشود. یعنی باید اسمش را «خیانت» گذاشت. چون وقتی که زمان حساس میشود، دیگر نمیشود اسم یک حرکت را «اشتباه» یا «بدسلیقگی» گذاشت؛ اسم یک سری اظهارنظرها، ابراز عقیدهها یا حرکت را باید «خیانت» گذاشت.
چرا همزمان با اعلام اینکه جلسه شورای عالی امنیت ملی توسط رژیم صهیونیستی مورد اصابت قرار گرفته، چنین مسائلی را مطرح میکنند؟
الآن زمان این نیست که بگوییم فلان قوه یا فلان مسئول کشور اشتباهاتی داشته یا نداشته؛ اصلا بحث بر سر اینها نیست. طبیعتا قوا و مسئولان مختلف اشتباهاتی داشتهاند. اما اینکه الفاظ بسیار سنگین و نامربوط در مورد دولت و رئیس جمهور به کار ببریم، ظاهرا فراموش میکنیم که رئیس جمهور دومین شخص کشور است و رأی مردم را پشت سر خودش دارد. اگر این الفاظ را در مورد این افراد به کار ببریم، آن هم در زمانهای خاص، به اعتقاد من خیانت محسوب میشود؛ ولو اینکه عامدانه هم این حرفها گفته نشده باشد. به اعتقاد بنده اینها خیلی باید تاوان بدهند به خاطر برخی از صحبتهایی که میکنند.
به نظر شما تاوان این ادعاهای غیرمسئولانه چیست؟
نگاه من در این زمینه یک خرده افراطی است. حرف من این است که در یک زمانهای خاصی باید نوع برخورد ما با برخی از مواضع تغییر کند. اگر در یک زمان آرامی که کشور درگیر هیچ گونه جنگی نیست کسی اظهارنظر کند، میشود فقط به آن پاسخ مطبوعاتی داد. اما در زمانهای دیگر باید با آن برخوردهای قانونی کرد. مثلا اینکه فردی به دومین شخص مملکت تهمت بزند، مسئولان قوه قضائیه و مراکز امنیتی کشور نباید به سادگی از کنار این موضوع بگذرند؛ باید با اینها برخورد کنند.
در زمان عادی شما جاسوس را دستگیر میکردید، ولی در این زمان خاص قانون تشدید مجازات جاسوس را در مجلس تصویب میکنید. چرا؟ چون زمان خاص است و باید همه مواضع و حرفهایی که گفته میشود، بسیار با دقت باشد و همه جوانب را ملاحظه کند؛ و اگر هم نکرد، باید برخوردها شدیدتر از زمان عادی باشد. من درباره صحبتهایی که اخیرا گفته شده این انتظار را از مسئولین ذیربط دارم.