صراف: برخی بدون فکر لازم اقدام به تاسیس ویاودی میکنند/ نوروزی: اگر هیچ نظارتی هم نبود باز شبکه نمایش خانگی به دلیل بحران ایده با مشکل روبهرو بود

محمد صراف معتقد است که رسانه ملی محل زایش استعدادهای جدید است و سجاد نوروزی میگوید که امروز مداخلات دولت در فرآیند تولید و اقتصاد سینما و فقدان ایده، از مهمترین عوامل توسعهنیافتگی این صنعت است.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از روابطعمومی برنامه، محمد صراف، عضو هیئتمدیره انجمن صنفی شرکتهای نمایش ویدئویی برخط، گفت: بیش از ۱۴ سال در تلویزیون فعالیت داشتهام و تهیهکنندگی بیش از ۱۰۰ برنامه را بر عهده داشتهام. وقتی درباره VOD ها صحبت میکنیم، در واقع از یک چرخه اقتصادی گسترده سخن میگوییم که نمیتوان از یک وجه به آن نگاه کرد.
وی سهشنبه شب در برنامه تلویزیونی جامجم با موضوع «آیا شبکه نمایش خانگی رو به افول است؟» افزود: وضعیت خوب یا بد محتوای موجود در پلتفرمهای VOD حاصل مجموعهای از فرایندها، سیاستگذاریها و میزان نظارتها و ممیزیهای پیشینی و پسینی است. مجموعه این عوامل، در کنار فضای فرهنگی کشور، تعیین میکند که در نهایت چه نوع محتوایی در این پلتفرمها شکل بگیرد.
صراف گفت: کشور ما پس از ۴۵ سال از پیروزی انقلاب اسلامی، ظرفیت قابل توجهی در حوزه فرهنگ و هنر از جمله در زمینه سینما، بازیگری و کارگردانی بهدست آورده است. این ظرفیتها، نتیجه فعالیتهای فرهنگی مداوم در طول این سالهاست.
وی افزود: صنعت ویاودی بر پایه همین ظرفیت فرهنگی بنا شده و توانسته این سرمایه را در چرخه اقتصادی خود به کار بگیرد. به همین دلیل، ارزیابی محتوای ویاودیها باید با در نظر گرفتن تمامی این زمینهها و پیوندهای فرهنگی و اقتصادی انجام شود.
وی افزود: در حال حاضر کل اکوسیستم نمایش خانگی کشور، با مدلهای مختلف درآمدی مانند اشتراک ماهیانه (SVOD)، تبلیغات (AVOD) و سایر روشها، حدود ۱۳ و نیم میلیون کاربر فعال دارد که از محتوای این پلتفرمها استفاده میکنند.
عضو هیئتمدیره انجمن صنفی شرکتهای نمایش ویدئویی برخط گفت: رقابت در این حوزه زمانی معنا پیدا میکند که شرایط رقابتی واقعی وجود داشته باشد؛ اما در حال حاضر صداوسیما هم تولیدکننده محتواست، هم پلتفرم دارد، و هم نهاد ناظر یعنی «ساترا» را تحت مالکیت خود دارد.
ما رقیب صداوسیما نیستیم، امتداد سپهر رسانهای ایرانیم
او گفت: یکی از مشکلات جدی ما در کشور، فقدان ایده و تفکر خلاق در تولید محتواست. دلیل آن این است که نهادهای حاکمیتی میخواهند در همه عرصهها ورود و تصدیگری کنند.
وی افزود: نهاد حاکمیتی به لحاظ ماهوی و ذهنی برای تصدیگری ساخته نشده است. مأموریت اصلی آن، سیاستگذاری کلان و تنظیمگری است نه حضور در اجرا. زمانی که نهاد حاکمیتی وارد اجرا میشود، عملاً چارچوب ذهنی خلاقیت را از بین میبرد.
صراف گفت: وقتی درباره صنعت محتوا صحبت میکنیم، باید بدانیم که صنعت یعنی فرایند خلاقانهی تکرارپذیر با حفظ کیفیت. همانطور که در خط تولید، اگر هزار واحد محصول تولید شود، همه باید کیفیت مشابهی داشته باشند.
وی افزود: سرمایهگذار وقتی ببیند در هر قدم از مسیر تولید یا انتشار، ممکن است نهادهای مختلف مانعتراشی کنند، ترجیح میدهد سرمایه خود را به حوزههایی مانند ساختوساز ببرد. با این حال، نمیتوان از سود بالای صنعت محتوای دیجیتال چشم پوشی کرد.
صراف گفت: متأسفانه در کشور ما شناخت کافی از حوزه سرمایهگذاری در فناوری اطلاعات و پلتفرمهای آنلاین وجود ندارد. بسیاری از سرمایهگذاران به دلیل ناآشنایی، به این حوزه ورود نمیکنند.
صراف در پایان گفت: یکی از مهمترین بحرانهای کنونی در حوزه نمایش خانگی و پلتفرمها، مدیریت نامتوازن و غیرتخصصی است. گاه تصمیمگیران کلان این حوزه تخصص لازم را ندارند یا شناخت دقیقی از چرخه محتوای دیجیتال ندارند.
وی افزود: برای عبور از این بحران، باید ساختار تصمیمگیری در صنعت نمایش خانگی به سمت تخصصگرایی، تنظیمگری شفاف و کاهش تصدیگری حاکمیتی برود تا هم ایده شکل بگیرد، هم سرمایه جذب شود و هم چرخه خلاقیت تداوم پیدا کند.
صنعت نمایش خانگی با محدودیت شدید نیروی انسانی خلاق مواجه است
عضو هیئتمدیره انجمن صنفی شرکتهای نمایش ویدئویی برخط، گفت: یکی از انتقادهای همیشگی من این است که برخی از دوستانی که پلتفرمهای جدید راهاندازی میکنند، بدون محاسبه درست وارد این عرصه میشوند.
وی افزود: اساس فعالیت هر پلتفرم، تولید محتواست؛ اما ما در کشور از نظر ظرفیت تولید محدودیت داریم. به عنوان نمونه، بازیگرانی چون پژمان جمشیدی، جواد عزتی و دیگر هنرمندان مطرح، نهایتاً میتوانند سالی یک یا در بهترین حالت یکونیم سریال بازی کنند.
صراف گفت: امروز برخی پلتفرمها با بسیاری از بازیگران مطرح قراردادهای چندساله دارند. بنابراین، پلتفرمهای تازهوارد برای تولید محتوا با چالش مواجه میشوند، چون دسترسی محدودی به بازیگران چهره دارند.
صراف گفت: به عنوان کسی که سالها در صداوسیما تهیهکننده بودهام، باور دارم که زایش استعدادهای جدید باید از دل رسانه ملی شکل بگیرد.
وی افزود: چهرههایی مانند رامبد جوان، علی ضیا، احسان علیخانی و عادل فردوسیپور همگی محصول همین نظام رسانهای بودهاند. رسانه ملی شأن و جایگاهش آن است که به عنوان بستر پرورش نیروهای خلاق عمل کند، نه اینکه با پلتفرمهای خصوصی وارد رقابت مستقیم شود.
صراف گفت: رسانه ملی سازمانی است که در یک قسمت از سریالهایی مانند پایتخت میتواند میلیونها بیننده را پای تلویزیون بنشاند و همین نشاندهنده قدرت و نفوذ گسترده آن است.
وی افزود: حاکمیت باید شأن خود را در سیاستگذاری و تنظیمگری حفظ کند و وارد رقابت با پلتفرمهای خصوصی نشود. وظیفه نهادهای حاکمیتی، فراهمکردن بستر رشد بخش خصوصی است، نه حضور در بازار رقابت محتوایی.
وی افزود: اگر ما نیز بخواهیم به چنین سطحی از تولید برسیم، باید حاکمیت نقش سیاستگذار هوشمند را ایفا کند و میدان تولید را به بخش خصوصی، خلاق و متخصص بسپارد.
صراف گفت: صداوسیما گستردگی، نفوذ و قدرتی دارد که هیچ پلتفرمی قابل مقایسه با آن نیست. حتی هنرمندانی مانند رامبد جوان نیز اذعان کردهاند که تجربه مخاطب در تلویزیون با فضای پلتفرمی قابل مقایسه نیست.
وی افزود: سالهاست که سریالهایی مانند مختارنامه یا یوسف پیامبر (ع) ساخته نشدهاند. در حالی که دشمن فقط با ابزار نظامی حمله نمیکند، بلکه با ابزار فرهنگی هم وارد میشود. رسانه ملی باید در خط مقدم دفاع فرهنگی و هویتی قرار گیرد و ساخت چنین آثار بزرگی را ادامه دهد.
صراف تأکید کرد: تلویزیون و نظام در دو سوی یک گسل فرهنگی قرار ندارند؛ بلکه در امتداد یکدیگرند. تلویزیون در واقع بخش محافظ و پوششدهنده نظام در عرصه فرهنگی است و نقش مکمل آن را ایفا میکند.
وی افزود: بنابراین اگر پلتفرمها، رسانه ملی و سیاستگذاران فرهنگی هر کدام جایگاه واقعی خود را بشناسند، نه تنها تعارضی میان آنها پیش نمیآید، بلکه مجموع این اکوسیستم میتواند به قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در حوزه فرهنگ و رسانه بیفزاید.
عضو هیئتمدیره انجمن صنفی شرکتهای نمایش ویدئویی برخط، گفت: کار به جایی رسیده که حاکمیت طراحی میکند و با استفاده از شوراهایی که دارد، وارد بیزینسهای خصوصی میشود.
وی افزود: ما در ایران وقتی به پلتفرمهای داخلی نگاه میکنیم، در یک سال ممکن است فقط دو سریال خوب عرضه شود؛ سریالهایی که منتقدان هم به آنها توجه میکنند و میگویند «این سریال خوب بود»، مانند «در انتهای شب» یا «پوست شیر».
صراف تأکید کرد: من معتقدم که اکوسیستم تولید محتوای نمایشی ما حتماً باید گسترده شود و این کار باید انجام شود. صدا و سیما به عنوان نهاد حاکمیتی وظیفه دارد در این زمینه کمک کند و سیاستگذاری کند، نه صرفاً وارد تولید مستقیم شود.
محمد صراف گفت: امروز در سریالها آثار متعددی در حال تولید است و اتفاقاً مردم هم استقبال بسیار خوبی دارند. ما چهار میلیون کاربر اشتراکی در بهترین حالت داریم؛ این کاربران بر اساس محتوا میآیند و میروند و وقتی محتوای خوب عرضه شود، تعداد آنها به شکل چشمگیری افزایش پیدا میکند.
صراف گفت: تقاضایم این است که یکی از راههایی که میتواند مسائل کشور را به سمت حل کردن ببرد، دخالت صنوف در حوزه هنر باشد، بر اساس چارچوبهای قانونی.
وی افزود: این موضوع را شخصاً از جناب آقای دکتر پزشکیان، که وعده دادهاند، درخواست میکنم و به نظر من واقعا باید این اقدام راهگشا باشد. آقای عارف، معاون اول ایشان، میتواند ابلاغیهای بدهد که اعلام کند از این پس هر تصمیمی در هر جایی که گرفته میشود، با رعایت حضور صنوف و چارچوب قانونی انجام شود.
نوروزی: صنعت نمایش ایران با بحران عمیق در ایده مواجه است
سجاد نوروزی، مدیر پردیس سینمایی آزادی در ادامه برنامه تلویزیونی «جامجم» با اشاره به چالشهای جدی در شبکه نمایش خانگی گفت: پاسخ به پرسش درباره وضعیت نظارت در سینما و نمایش نیازمند پیشفرضهای کارشناسی است؛ چرا که در این حوزه، بخشهای دولتی، حاکمیتی و غیردولتی همگی در یک اکوسیستم مشترک فعالیت میکنند و بازیگران و عوامل، در پروژههای مختلف از سینما تا تلویزیون و پلتفرمها، نقشهای مشابهی دارند.
وی افزود: مشکل اصلی ما در صنعت نمایشی ایران، از سینما و تلویزیون گرفته تا نمایش خانگی و تئاتر، نه صرفاً در حوزه نظارت بلکه در بحران ایده است. ما مثل نانوایی هستیم که بدون آرد میخواهد کار کند؛ یعنی با کمبود ایده روبهرو هستیم و این مسئله باعث توسعهنیافتگی در کل صنعت شده است.
نوروزی تأکید کرد: با وجود گذشت ۴۵ سال از انقلاب، هنوز به تعریف مشترکی درباره ممیزی و حدود آن نرسیدهایم. پرونده ممیزی در ایران همچنان باز است و حتی اگر تمام نهادهای نظارتی منحل شوند، باز هم صنعت نمایش بهدلیل ضعف در ایده و ساختار فکری، به پویایی نخواهد رسید.
وی خاطرنشان کرد: بحران اصلی ما از نقطه عزیمت ایده تا متن است. تا زمانی که نتوانیم با قواعد حرفهای و استانداردهای جهانی کار کنیم و تکلیف خود را میان «بیانیهنویسی» و «هنر خلاق» روشن نکنیم، دعواها و مشکلات فعلی همچنان تکرار خواهد شد.
در سینمای ایران حتی یک سرمایهگذار نمانده است
سجاد نوروزی، مدیر پردیس سینمایی آزادی، در برنامه تلویزیونی «جامجم» با انتقاد از نابسامانی در نظام تولید و سرمایهگذاری سینما گفت: یک سرمایهگذار در سینمای ایران نشان دهید که پس از ورود، در این حوزه مانده باشد؛ همه فرار کردهاند. حتی کسانی که فیلمهایشان بدون مشکل ممیزی اکران و فروش خوبی داشته، دیگر برای پروژه دوم بازنگشتهاند.
وی افزود: حجم بالای پروندههای اختلاف میان عوامل سینما در خانه سینما و محاکم قضایی، نتیجه آشفتگی شدید در اکوسیستم سینمای ایران است. ما هیچ قاعده مشخصی در این صنعت نداریم و در عمل پدیدههایی خلق کردهایم که نه با منطق بخش خصوصی سازگارند و نه با ضوابط دولتی.
نوروزی تصریح کرد: اکنون حدود ۷۰ درصد مشکلات سینما مربوط به اختلافات درونصنفی است و تنها ۳۰ درصد به ممیزی ارتباط دارد. تهیهکنندههایی داریم که حکم جلب دارند اما همچنان فیلم میسازند، یا سرمایهگذارانی که پس از اختلاف با تهیهکننده، پروژه را از اکران خارج کردهاند.
وی ادامه داد: خوشبختانه بخش نمایش خانگی تا حدی از این آفتها مصون مانده است، هرچند بازیگران و تهیهکنندگانش همان چهرههای سینما هستند. اما در سینما، نابسامانی بهحدی است که گاهی یک بازیگر در شش ماه، شش فیلم بازی میکند بدون اینکه فروش قابلتوجهی رقم بخورد.
نوروزی تأکید کرد: برای بازگشت خلاقیت و زایندگی به سینمای ایران، باید پیش از اصلاح نظارت، به ساماندهی اکوسیستم تولید و سرمایهگذاری پرداخت و قواعد روشن و قابلاعتماد برای فعالان این صنعت تعریف کرد.
بحران ایده را نمیتوان با تکرار چهرهها پنهان کرد
نوروزی، مدیر پردیس سینمایی آزادی در ادامه سخنان خود در برنامه تلویزیونی «جامجم» گفت: پرخرجترین سریال تاریخ پلتفرمها، مجموعه «ارباب حلقهها» بود، اما با وجود هزینه عظیم تولید، تعداد جوایزش چندان زیاد نبود؛ با این حال، توانست بر اساس ایده و خلاقیت ساختاری، مخاطب جهانی جذب کند.
وی افزود: در ایران، ما به جای حل بحران ایده، سعی میکنیم خلأ خلاقیت را با استفاده مکرر از چهرههای تکراری جبران کنیم. بحران ایده را با جواد عزتی یا شهاب حسینی پر میکنیم، در حالی که تکرار بازیگران، جایگزین نوآوری و فکر تازه نمیشود.
نوروزی تأکید کرد: رسانه ملی به عنوان نهاد اصلی در عرصه نمایش و تولید محتوا، باید نقش محوری خود را در سیاستگذاری فرهنگی ایفا کند و با حمایت از تولیدات ایدهمحور، زمینه تنوع و رشد کیفی آثار نمایشی را فراهم آورد.
دخالت دولت در اقتصاد سینما برخلاف قانون اساسی است
مدیر پردیس سینمایی آزادی در ادامه برنامه تلویزیونی «جامجم» با انتقاد از سیاستهای مداخلهگرایانه دولت در حوزه سینما گفت: امروز دولت تعیین میکند که چه کسی بفروشد، چگونه بفروشد، به چه کسی بفروشد و حتی بلیت سینما را به چه قیمتی عرضه کند. در حالی که در ارتدوکسترین قرائت از مارکسیسم و کمونیسم هم چنین دخالتی در بازار وجود ندارد.
وی افزود: قیمتگذاری بلیت سینما چه ارتباطی با دولت دارد؟ در کجای قانون اساسی آمده که دولت حق دارد برای محصول فرهنگی، قیمتگذاری کند؟ همین مداخلات غلط در اقتصاد سینما، ما را به وضعیت کنونی رسانده است.
نوروزی خاطرنشان کرد: زمانی در سال ۱۳۶۸، در بحبوحه جنگ و زیر بمبارانها، سینمای ایران ۸۰ میلیون قطعه بلیت فروخته بود، اما امروز این رقم به حدود ۲۲ میلیون کاهش یافته است. این سقوط، نتیجه مستقیم مداخله نهادهای دولتی در سازوکار طبیعی بازار سینماست.
مداخلات دولت و فقدان ایده، دو بال توسعهنیافتگی سینمای ایراناند
مدیر پردیس سینمایی آزادی گفت: من به عنوان فردی که سالها در حوزه سینما فعالیت کردهام، از منتقدان جدی نظام ممیزی کشور هستم؛ نه تنها در مبانی معرفتی، بلکه در نحوه اجرا و اعمال آن نیز اشکالات جدی وجود دارد. با این حال، معتقدم امروز مداخلات دولت در فرآیند تولید و اقتصاد سینما، یکی از مهمترین عوامل توسعهنیافتگی این صنعت است، حتی پیش از مسئله ممیزی.
وی افزود: یکی دیگر از بحرانهای اساسی ما، فقدان ایده است. وقتی مبانی هویتی و فرمول تولید را به رسمیت نمیشناسیم، نمیتوانیم محصول فرهنگی با کیفیت بسازیم. در حالی که پلتفرمهایی مانند نتفلیکس، ۷۵ درصد از تصمیمهای تولید خود را بر اساس تحلیل دادههای مخاطبان اتخاذ میکنند. در این فرایند، از دادهکاوی، هوش مصنوعی، تحلیل احساسات، و تستهای روانشناختی استفاده میشود تا مسیر تولید ایده تا فیلمنامه بهصورت علمی و مخاطبمحور طی شود.
نوروزی تصریح کرد: در ایران، نهتنها این فرمولهای موفق تولید را به رسمیت نمیشناسیم، بلکه بسیاری از فعالان صنعت نمایش حاضر نیستند چنین مسیر حرفهای و مرحلهمندی را طی کنند. همین نپذیرفتن قواعد تولید، یکی از دلایل اصلی افول سینمای ماست.
وی یادآور شد: فیلم «ما همه خوابیم» ساخته بهرام بیضایی در سالهای میانی دهه ۸۰، آینهای بود در برابر صنعت سینمای ایران. آن فیلم نشان داد که چگونه تقدم پول بر هنر، باعث انحطاط خلاقیت در سینما شده است. متأسفانه هنوز هم همان معضل پابرجاست؛ ما بهجای حرکت از هنر به پول، از پول به هنر میخواهیم برسیم، و این مسیر غلط است.
حاکمیت باید الگوی نظارت دهههای گذشته را کنار بگذارد
مدیر پردیس سینمایی آزادی در ادامه حضور خود در برنامه تلویزیونی «جامجم» گفت: حاکمیت ما باید بپذیرد که دیگر نمیتوان با الگوهای دهه ۶۰، ۷۰ و حتی ۹۰ بر سینما و صنعت نمایش نظارت کرد. همانطور که فیلمساز امروز نمیتواند با نگاه دهههای گذشته اثر تولید کند، نظام ممیزی و نظارت هم نیازمند بازنگری جدی است.
وی افزود: این به معنای عدول از ارزشهای دینی، ملی یا عقیدتی نیست، بلکه باید فرم و شیوه نظارت را متناسب با اقتضائات امروز بازطراحی کرد. اگر سازمان صداوسیما میخواهد نقش نظارتی ایفا کند، ابتدا باید در خودِ تولید، رنسانسی ایجاد کند و ساختار تنظیمگری یا همان رگلاتوری را به درستی شکل دهد.
نوروزی با انتقاد از روند گذشته تأکید کرد: وزارت ارشاد که قرار بود نهادی مولد باشد، در دولتهای مختلف به نهادی گزمهمحور تبدیل شد. نباید اجازه داد چنین سرنوشتی برای ساترا هم رقم بخورد. امروز مدیری محتوایی بر رأس ساترا قرار دارد و تجربههایی مانند نجات فیلم «موقعیت مهدی» از توقیف، نشان میدهد اگر به اهل محتوا میدان داده شود، میتوان مسیر درستی را پیمود.
وی خاطرنشان کرد: تا زمانی که فرآیند تولید در کشور آغاز نشود و میدان برای نسل تازه باز نشود، صنعت نمایش به سامان نخواهد رسید. باید با محفلگرایی، باندبازی و حلقههای بسته در بخش خصوصی مقابله کرد و فرصت را به فیلمسازان و نویسندگان جوان داد که با آثار کوتاه و خلاق خود، تواناییهایشان را ثابت کردهاند.
نوروزی در پایان گفت: سیاستگذاری فرهنگی نباید با نگاههای تنگ و محدود، استعدادها را در بند کند. باید راه را برای جریان تازهنفس و اندیشهورز باز کرد تا صنعت نمایش ایران از رکود و تکرار رهایی یابد.
۲۴۲۲۴۳