گوناگون

شوخی جنسی شوکه کننده زینب موسوی با شاهنامه و فردوسی

شوخی جنسی شوکه کننده زینب موسوی با شاهنامه و فردوسی را اینجا بخوانید.

شوخی جنسی با «شاهنامه» و توهین به «فردوسی»، جنجال تازه‌ای است که آخرین اجرای «زینب موسوی» برپا کرده است. او استندآپ کمدینی است که ویدیوهایش با لهجه قمی و روی گرفته و کاراکتری به اسم «امپراطور کوزکو» مشهور شد و نام اصلی‌اش نخستین بار با شو «خندوانه» در رسانه مطرح شد.

زینب موسوی به‌تازگی در ویدیویی که توسط «مطور مدیا» منتشر شده، با فحش و ادبیاتی جنسیت‌زده، ابیاتی از شاهنامه فردوسی را مسخره کرد؛ اجرایی که با واکنش‌های زیادی رو‌به‌رو شد. طنزهای زینب موسوی پیش‌از این هم خبرساز شده است. او مدتی هم برای اجرای استنداپ کمدی و شوخی با مسوولان حکومتی، به زندان رفت.

آیا آنچه زینب موسوی اجرا کرده در دسته طنز، هجو و هزل قرار می‌گیرد یا نه؛ و چرا بسیاری از این اجرای او خشمگین شدند؟

«واقعا حالم به هم می‌خوره از این دهن‌لقی‌های فردوسی. بی‌ناموس دلقک، سی سال نشستی شعر گفتی نخود تو دهنت خیس نمی‌خوره؟ همون بیت اول اسپویل؟ اجازه بده شاید من بخوام تعلیق ایجاد کنم. طهمورث دیوبند؟ کاپ … تقدیم به شما.»

این جمله‌ها، مونولوگی است که در بخشی از اجرای زینب موسوی از شاهنامه می‌شنویم. ملغمه‌ای از فحاشی که در ادامه به شوخی‌های جنسی آلوده می‌شود. بسیاری از دوستداران ادبیات فارسی، فعالان حوزه ادب و فرهنگ و کتاب‌خوانان تجربی و آکادمیک، در همان ساعات اولیه انتشار این اجرا آن را «مبتذل و دور از استانداردهای طنز» توصیف کردند.

ظهور و سقوط امپراطور کوزکو

«بیتا ملکوتی»، شاعر، نویسنده و پژوهشگر ادبیات، درباره رویکرد زینب موسوی در طنز و کمدی به «ایران‌وایر» می‌گوید: «من زینب موسوی را از سال‌های گذشته می‌شناسم. کمدینی که با لهجه‌ قمی حرف می‌زد و چون قم شهر پدری من است و من با آن طنز خیلی منحصر‌به‌فرد مردمان قم و آن شخصیت زنی که ساخته بود، آشنا بودم، برایم خیلی جذاب بود، اما از زمانی که از کمدین تبدیل به اینفلوئنسر شد و دست گذاشت روی موضوعات سیاسی چون برایش فالور و لایک مهم شده بود، گفتم که سقوط او آغاز شده است.»

حداقل شاهنامه را بشناسید

یک فارغ‌التحصیل دکتری ادبیات فارسی که نامش نزد ایران‌وایر محفوظ است، در واکنش به اجرای زینب موسوی می‌گوید: «کاش حداقل قبل از اجرا مدتی مطالعه می‌کرد که بداند چیزهایی که دارد می‌خواند، اصلا در شاهنامه نیست و بخشی از ملحقات است.»

«ملحقات»، به ابیاتی گفته می‌شود که در طول صدها سال پس از تحریر شاهنامه توسط نسخه‌نویسان به آن اضافه شده و در نسخه اولیه وجود نداشته است.

به گفته این کارشناس ادبیات، معتبرترین نسخه شاهنامه به تصحیح استاد «جلال خالقی مطلق»، حاصل سال‌ها پژوهش و در چهار جلد تدوین و تصحیح شده است: «در آن نسخه تمام ابیاتی که خانم موسوی خواند، ملحقات هستند. دکتر خالقی مطلق و زنده‌یاد “احسان یارشاطر” بیش از دو دهه برای این تصحیح و پژوهش زحمت کشیدند.»

بامزگی، شوخی یا هزل؛ با چه مواجهیم؟

به گفته بیا ملکوتی، اجرای زینب موسوی از شاهنامه مرزهای طنز و هجو را در نوردیده است: «این اجرا کاملا در دامن هجو و حتی فراتر از آن افتاده است. اینکه یک ایرانی برای دو لایک و چند فالوور اصلا نفهمد که چه می‌گوید و به یکی از مهم‌ترین آثار تاریخی متعلق به یک فرهنگ و ملت توهین کند را نمی‌شود طنز نام‌گذاری کرد. هجو اصلا از بد گفتن و فحش دادن می‌آید و جنبه تخریب دارد، طنز اما جنبه سازنده دارد. هزل هم بیشتر به‌سمت مسائل غیراخلاقی و جنسی از نوع خیلی مبتذلش می‌رود؛ اما کار مثلا طنز خانم موسوی از همه‌ این‌ها سطحش پایین‌تر است.»

دکتری ادبیاتی که با ایران‌وایر گفت‌وگو کرده است، با اشاره به  ادبیات زینب موسوی خطاب به فردوسی می‌گوید: «تفاوت اینکه ما با کسی شوخی کنیم یا به او توهین کنیم کجاست؟ در شوخی هیچ نیازی به توهین و فحاشی نیست. ایشان رسما از ادبیاتی سخیف برای فردوسی استفاده می‌کند. شوخی با شاعران اصلا اشکالی ندارد. نمونه‌اش کارهایی که “ناصر فیض” با اشعار حافظ کرده مثلا گفته “دستی به جام باده و دستی به زلف یار/ پس من چگونه پیرهنم را عوض کنم؟” یا “شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل/ مگر دیوانه باشى شب بمانى در چنین جایی.” هیچ کس به ناصر فیض خرده نمی‌گیرد که چرا با حافظ شوخی کردی، چون او کارش را بلد است.»

صنعت «تلمیح» و گفتن هزل هم در میان شاعران همیشه مرسوم بوده است. بررسی آثار «مولوی، سنایی، عبید زاکانی، ایرج میرزا، خاقانی، عمران صلاحی» و بسیاری دیگر از شعرا نشان می‌دهد که بسیار هزل گفته‌اند و سروده‌اند، اما به باور منتقدان، زینب موسوی هیچ خلاقیتی در اجرای شاهنامه به کار نبرده است: «دم‌دستی‌ترین شکل طنازی می‌شود شوخی‌های جلف جنسی با اثری که اگر طنازی بلد باشید، می‌توانید محتوای خوبی از آن دربیاورید. این کار به اندکی هوش و خلاقیت نیاز دارد.»

طنزپرداز باید انسان معاصر زمان خود باشد

کارشناس ادبیاتی که با ایران‌وایر گفت‌وگو کرده است، می‌گوید فارغ از محتوای تولید شده توسط زینب موسوی که در محتوا از طنز، نقد، هزل یا هر چیز سازنده دیگر فاصله دارد، او در زمان نادرستی این اقدام را انجام داده است: «انسان طنزپرداز باید انسان معاصر زمانه خود باشد. اینکه چه زمانی، کجا، با چه چیزی و با چه کسی درست است که شوخی کند. طنزپرداز باید بتواند مسائل روز را پیگیری کند و مسائل اجتماعی و فرهنگی را به چالش بکشد، اما ایشان درست در دورانی که مردم ایران در شرایط یاس و ناامیدی هستند و نوعی از ملی‌گرایی را همچنان به آن اعتقاد دارند، چنین شکل نامناسبی از اجرا را انتخاب می‌کند.»

ابتلا به ابتذال؛ وصف حال طنز امروز

تخریب چهره‌های اساطیری، تاریخی یا آیینی محبوب در میان ایرانیان به باور منتقدان زینب موسوی، اتفاقی است که در سال‌های اخیر به‌کرات رخ داده است: «ما اتفاقا این روزها به‌شدت شبیه زمانه فردوسی هستیم. زبان و فرهنگ ما بیش از هر زمان دیگری تحت‌تاثیر انواع فرهنگ‌های بیگانه است و افرادی مثل زینب موسوی، مستقیم منجیان ادبیات و فرهنگ را مسخره می‌کنند. پیش‌تر هم دیده‌ایم کسانی به سراغ  کوروش، تخت جمشید، سیاوش، حسین بن علی، عاشورا، سلمان فارسی، مولوی، امیرکبیر، مصدق، جلال آل احمد، شاملو، شریعتی رفته‌اند. البته که این چهره‌ها اشتباه هم دارند و قصد مقدس‌سازی ندارم، اما همان‌طور که گفتم، شیوه و روش بیان آن قطعا از مسیر فحش و ناسزا نمی‌گذرد.»

بیتا ملکوتی با اشاره به اینکه پدرش بیش از بیست سال از عمر خود را صرف تحقیق و پژوهش بر شاهنامه کرد و پایان‌نامه خودش هم در مورد شش زن از زنان شاهنامه بود، می‌گوید: «شاهنامه چکیده‌ تمام آن چیزی است که امروز از ایران می‌شناسیم. شاهنامه، همان زبانی است که امروز حرف زدن‌مان را مدیون آن هستیم، آن هم در زمانی که هرآنچه کتاب و کتابخانه بود در حمله‌ عرب‌ها به ایران از بین رفت. اثری که از زمان پدید آمدن جهان می‌گوید و بخش‌های افسانه‌‌ای، حماسی و تاریخی آن، هر سه وجوهی از حقیقت ایران باستان را بازتاب می‌دهند.»

این نویسنده تاکید می‌کند که موضوع انتقاد به محتوای تولید شده توسط زینب موسوی، از منظر «مقدس بودن شاهنامه» نیست: «بهرام بیضایی که خود از مهم‌ترین شاهنامه‌شناسان دوران معاصر ماست، معتقد است چون شاهنامه جنبه‌ تقدس ندارد، می‌توان به آن نقد روا داشت، اما در طول تاریخ همیشه بوده‌اند کسانی که دانسته و یا نداسته سعی بر تخریب آن داشته‌اند، بدون آنکه درک درستی از آن داشته باشند. آقای بیضایی باور دارد که شاهنامه به‌نوعی شکست‌نامه ما ایرانیان است، آن هم در زمانی که استبداد دینی در زمان ساسانیان قوت گرفت. کاری که چپ‌گرایان هم در زمان “محمدرضاشاه پهلوی” کردند؛ چپ‌گرایان حتی به نام شاه در عنوان شاهنامه ایراد گرفتند و آن را داستان شاهان نامیدند. من معتقدم کار خانم موسوی، کاملا فاقد ارزش است، اما سکوت در برابر آن، راه را برای او نادان‌ها باز می‌کند تا بیشتر برای تولید چنین محتوایی با این توجیه که “مقدس سازی نکنید”، هموار شود.»

دیگر واکنش‌ها چه بود؟

«مهدی تدینی»، نویسنده، پژوهشگر و مترجم ساکن ایران، در یادداشتی نوشت اگر زینب موسوی به خود اجازه داده که شاهنامه را مسخره کند، پس باید پرسید «آیا بقیه ارزش‌ها هم قابل شوخی‌اند؟» او این اجرای زینب موسوی را نوعی «دریوزگی برای چند لایک بیشتر» توصیف کرده است.

در مقابل، «حسین عصاران»، نویسنده‌‌ای که در زمینه شاهنامه نیز آثاری منتشر کرده، در یک استوری اینستاگرامی  تأکید کرد «اساسا نباید چنین کارهایی را بیش از حد جدی گرفت.»، چراکه «موسوی یک طنزپرداز است و البته طنزپرداز قابل ملاحظه‌ای هم نیست.»

او یادآور شد که پیش‌تر «احمد شاملو» هم نقدهایی تند به فردوسی و شاهنامه داشت، بی‌آنکه چنین موجی از جنجال برپا شود.

«مانا نیستانی» کارتونیست نام‌آشنای ایرانی بر این باور است که جایگاهی که شاهنامه در میان ایرانیان دارد با چهل و چند سال دشمنی علنی جمهوری اسلامی از بین نرفته و با طنز و شوخی یک نفر با آن هم از بین نمی‌رود. او با انتشار یک استوری در حساب اینستاگرامش نوشت: « آنچه با این موضع‌گیری‌های افراطی از بین می‌رود آزادی بیان در جامعه ایرانی است. ما می‌توانیم از طنز یک نفر خوشمان نیاید و دوستش نداشته باشیم. حق ابراز دوست نداشتن داریم اما حق نفی آزادی بیان یک نفر- هر قدر سخیف- زیر پا گذاشتن یک حق بشری است.»

«تینوش نظم‌جو» نویسنده و مدیر انتشارات «ناکجا» در پاریس از زاویه متفاوتی به ویدیوی زینب موسوی نگاه کرده است. بسیاری از منتقدان این استندآپ کمدین روی «زمان نشناسی و در زمان نامناسب سر شوخی با شاهنامه را باز کردن» توسط او تاکید دارند.

تینوش نظم جو با اشاره به طنزی که قربانیان هولوکاست از دل فاجعه از آن ساخته‌اند می‌نویسد: «در زمانه‌ی یهودی‌کشی نازی‌ها، اولین کسانی که یهودی و حتی یهودی‌کُشی را مورد تمسخر قرار می‌دادند، خود یهودیان بودند. طنز و آیرونی برای یهودیان هرگز خیانت نبود، بلکه سلاحی برای مقاومت بود؛ و نیرویی که قرن‌ها این طنز را زنده نگه داشت، توانایی‌اش در به سخره گرفتن خویش، حتی در دردناک‌ترین موقعیت‌های تراژیک، بوده است.»

به باور تینوش نظم‌جو هنر همواره ابزاری بوده تا از دل تبعیض‌ها و رنج‌ها سر بر آورد و با وارونه کردن مصیبت به قربانی قدرت بخندد: «‏در آشویتس، زنی که موهایش را می‌تراشیدند گفت این اولین باره رایگان سلمونی می‌روم. ‏ویکتور فرانکل در کتاب مشهورش انسان در جستجوی معنا می‌نویسد طنز آخرین سلاح ما بود و  روایت می‌کند وقتی فهمیدند قرار است به داخائو بروند و نه به ماتهوزن (که کوره داشت)، زندانی‌ها خندیدند و گفتند حداقل آن‌جا خبری از دودکش نیست.»

به باور این نویسنده طنز حتی وقتی علیه مقدس‌ترین نمادها به کار گرفته شده «بخشی از  مقاومت و آزادی» بوده است: «تفاوت آزادی با تقدیس همین است: آن‌جا که می‌شود به همه‌چیز خندید، حتی به خودمان.»

تینوش نظم‌‌جو به استدلال «حالا وقت شوخی با شاهنامه نبود» که از سوی برخی منتقدان ویدیوی زینب موسوی مطرح شده چنین پرداخته است: «این استدلال یادآور واکنش برخی بازیگران زن ایرانی در فرانسه است که پس از انتشار کلیپ بازیگران – از جمله  گلشیفته فراهانی– در مراسم جایزه سزار با پوشش نیمه‌برهنه، گفتند حالا وقت این کار نبود. این «حالا» در واقع یعنی «هرگز». اگر امروز وقتش نباشد، هیچ‌وقت وقتش نخواهد بود؛ چرا که همیشه برای کسانی که از آزادی می‌ترسند، بهانه‌ای به نام «حالا نه» وجود دارد.»

واکنش‌ها اما محدود به چهره‌های متخصص در ادبیات نبود. بخش زیادی از کاربران، برداشت موسوی را نوعی «توهین به زبان فارسی و یکی از منجیان آن» تلقی کردند. حتی برخی با زبان تندتر نوشتند که «هیچ‌کس حق ندارد با شاهنامه شوخی کند» و طنز در این حوزه، به معنای «بی‌حرمتی» است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا