هنری

دانلود مستقیم قسمت 12 سریال مهیار عیار از شبکه سه سیما + خلاصه داستان

در این پست از صفحه فردا شما می توانید دانلود مستقیم قسمت دوازدهم سریال مهیار عیار از شبکه سه با لینک تلوبیون را انجام دهید.

داستان سریال مهیار عیار در دوران صفویه اتفاق افتاده و درباره راهزنی است که بر اساس اتفاقی که در شهر یزد برایش می‌افتد. پای چوبه‌دار، می‌خواهد مادرش را برای آخرین بار ببیند. جوانمردی برای اینکه راهزن به خواسته‌اش برسد، وساطت می‌کند و این کار او راهزن را متحول می‌کند و سبب می‌شود که به سمت عیاری روی بیاورد. این سریال به تهیه‌کنندگی بهروز مفید و کارگردانی سیدجمال سیدحاتمی ساخته شده است و هرشب از شبکه سیما در حال پخش می باشد، در اینجا لینک دانلود سریال مهیار عیار قسمت هشتم را خواهید دید.

دانلود سریال مهیار عیار قسمت ۱۲ از شبکه سه

https://telewebion.com/episode/0x105f1847

خلاصه داستان قسمت ۱۲ سریال مهیار عیار

خاتون به همراه کارگرهاش منتظر تاجر نظیر بیک هستند اما هرچی منتظر می‌مونن می‌بینن نمیاد در آخر متوجه میشن که عقرب سرکارگر ضیاقلی او را تور کرده و بهش گفته هرچی کارگاه روبرو بهت قیمت دادن ما کمتر بهت می‌فروشیم و اون مشتری را از آن خود کرده خاتون به کارگرها میگه اگه پارچه‌ها را نفروشیم ورشکست میشیم و باید در کارگاه را تخته کنیم و بفروشیمش. افسون به همراه یکی از کارگرها به بازار رفتند تا پارچه‌ها را بفروشند اما با هر کی حرف می‌زنن عقرب به اونجا میره و نظر خریدار را عوض می‌کنه مهیار وقتی این موضوع را می‌فهمه پیش داروغه میره و بهش میگه پیشنهادتون برای نگهبان شب بودن را قبول می‌کنم اما پولو پیش می‌خوام سپس پول را به کارگرها میده و میگه هرچی بافتین می‌خرم فقط نذارین کسی بفهمه خریدار کیه.

سپس ‌پارچه ها را برمی‌داره و تو بازار می‌فروشه که خاتون می‌فهمه و جلوی کارشو می‌گیره. شاهک شبانه از تو حیاط خانه کلانتر حرف‌های او با دخترش را می‌شنود دلارا به پدرش میگه الان مثل موم تو دستامه بهش قول و قرار ازدواج بدین به صورت الکی و هر کاری می‌خواین بهش بگین انجام بده شاهک این حرفارو می‌شنوه و با دلخوری ناراحتی کلاه و خنجرش را روی زمین می‌ندازه و از اونجا میره او می‌خواد پیش مهیار عیار برگرده که یادش میاد بهش گفته بود جوری درو نبند که دیگه نتونی بازش کنی سپس تصمیم می‌گیره پیش خاتون بره اما اونجا هم فکر می‌کنه باهاش بدرفتاری میشه در آخر به خانه حکیم میره و اونجا می‌مونه…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا