هنریویدئو

دانلود قسمت ۱۵ سریال اجل معلق + خلاصه داستان سریال اجل معلق قسمت پانزدهم

خلاصه داستان سریال اجل معلق قسمت پانزدهم را در این خبر از صفحه فردا ببینید.

پخش سریال نمایش خانگی «اجل معلق » به نویسندگی و کارگردانی عادل تبریزی و تهیه‌کنندگی سید ابراهیم عامریان از روز جمعه ۲ خرداد ماه ساعت ۱۲ ظهر به صورت اختصاصی از پلتفرم نمایش خانگی فیلمنت آغاز شد، پخش این سریال به صورت هفتگی در این پلتفرم ادامه دارد.

خلاصه داستان قسمت پانزدهم سریال اجل معلق

رودابه و امین سوار ماشین میشن، رودابه خیلی دلشوره داشت اما به امین میگه میخوام با این سکه ها یه معجزه بزنم، یوسف میاد و سوار میشه.
غلام سوار ماشین شده که منم میخوام بیام عروسی. داوود میگه نمیشه اجل گفته فقط منو صدیق باید بریم. غلام میگه دعوا و جنگت رو من باید بیام بعد جای عشق و حال رو نباید بیام؟ داوود میگه ماموریته. غلام میگه خب ماموریته، منم میام. اجل میگه داوود تو چرا به این نمیگی میخواین عروسی رو به هم بزنین، شاید کتک هم قرار باشه بخورین؟ داوود میگه این بفهمه نمیزاره صدیق بیاد که. غلام میگه داوود چیکار میخوای بکنی؟ به منم بگو دیگه. صدیق میاد و میگه داوود من آماده ام، بریم. غلام میگه صدیق به اینا یه چی بگو نمیزاره من بیام عروسی. صدیق میگه گناه داره داوود بزار بیاد دیگه. داوود میگه نمیشه دیگه. غلام میگه بزار من یه چیزی بگم اصلا، یا منو میبرید یا نمیزارم صدیق با این تیپ بیاد.
امین و رودابه دعواشون میشه ، رودابه میگه از سکه هایی که دزدیدیم بام مهریه ام بده. امین به باباش میگه به زنم سکه نمیده فوقش میره شکایت میکنه ماهی یه سکه میدیم.
داوود مجبور میشه غلام رو هم ببره و میرسن تالار عروسی. داوود یه نامه میده به صدیق و میگه اینو بده به عروس و بگو بخونه. غلام و صدیق میرن تو تالار، اجل و داوود هم داخل ماشین میمونن.
صدیق نامه رو میده به عروس و عروس نامه رو میخونه که سیامک قبلا با دختری ازدواج کرده و در حال زندگی با او است و به شما دروغ گفته. برای اطلاعات بیشتر به این شماره ای که تو نامه هست زنگ بزنه.
چند دقیقه بعد یک زن با چن تا مرد هیکلی میاد تو سالن و زنه با داماد دعوا میکنه و کل عروسی به هم میخوره. غلام میگه ما چرا رفتیم عروسی رو به هم زدیم؟ داوود از اجل میپرسه و اجل میگه چون عروس فردا به جای ماه عسل برگرده سر کارش ( عروس منشی رنجبر بود). داوود به غلام همین رو میگه. غلام میگه اجل کجاست داوود؟ داوود میگه جلو نشسته. غلام میگه چرا این کارو کردیم اصلا؟ اجل میگه چون میخوایم از بار گناهان تو کم کنیم. چن سال پیش تو جنگل شیان چیکار میکردی تو؟ داوود به غلام میگه، علام نیگه من تنها یه گناه کردم اونم رفاقت با تو بوده، صدیق میگه غلام چه غلطی میکردی تو اونجا؟ غلام میگه من جنگل شیان نمیشناسم، داوود میگه خداروشکر بعدا خودم ازش میپرسم.

رشیدی از همکارهای صفایی میاد ملاقاتش، صفایی میگه آدرس میدم بهت برو سراغ رنجبر ممنوع الخروجش کن.

صبح بعد از خوردن صبحونه داوود دوباره یه ماموریت به غلام میده و میگه ماشین رو ببر سر یه جاده با چندتا کارگر اونحا رو طوری بکن که غیر قابل تردد بشه.

داوود هم با اجل میرن بیرون و اجل میگه باید یه موتور رو بپیچونی. بعدا میاری میذاری سر جاش، داوود مجبور میشه موتور رو بدزده.

صفایی وقتی میبینه منشی شرکتش عروسیش بهم خورده و نرفته ماه عسل مالدیو بهش میگه اگه مهاجرت دوست داره بهش کمک میکنه تا بره کانادا. رنجبر که فهمیده بود ممنوع الخروج شده به پیشنهاد سالار که گفته فرودگاه راسخی رو براش ردیف کرده تصمیم میگیره بره دوبی بعد بره کانادا، رشیدی وقتی میرسه شرکت رنجبر که رنجبر با سالار رفته بودن. حکم جلبش رو به منشی اش نشون میده و میگه دکتر تا یقه اختلاس کرده، بهتره با ما همکاری کنی.

غلام همراه با یه سری کارگر میرن وسط بیابونی، غلام زنگ میزنه به داوود که کارگرها دارن میکنن و غلام میگه یک متر و نیم کندیم بازم بکنیم یا بسه؟ اجل میگه بسه. یک ماشین میخواد از اونجا رد بشه که آبیه آسمانیه و بعد که رد شد دوباره باید جاده رو به حالت اول برگردونن. داوود این هارو به غلام میگه، غلام از اینکه دوباره باید چاله رو پر کنه عصبانی میشه و در حال لعنت فرستادن به داوود بود که ماشین آبی میاد که همون ماشین رنجبر بود…

دانلود قسمت پانزدهم سریال اجل معلق

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال اجل معلق

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا