هنریویدئو

دانلود قسمت ۱۴ سریال اجل معلق + خلاصه داستان سریال اجل معلق قسمت چهاردهم

خلاصه داستان سریال اجل معلق قسمت چهاردهم را در این خبر از صفحه فردا ببینید.

پخش سریال نمایش خانگی «اجل معلق » به نویسندگی و کارگردانی عادل تبریزی و تهیه‌کنندگی سید ابراهیم عامریان از روز جمعه ۲ خرداد ماه ساعت ۱۲ ظهر به صورت اختصاصی از پلتفرم نمایش خانگی فیلمنت آغاز شد، پخش این سریال به صورت هفتگی در این پلتفرم ادامه دارد.

خلاصه داستان قسمت چهاردهم سریال اجل معلق

غلام راضی نیست بره داخل قهوه خونه از داوود میپرسه اجل تضمین می کنه اتفاقی نمیفته برامون؟ با اینکه اجل میگه نه اما داوود میگه آره تضمین میکنه، بالاخره غلام راضی میشه تا با داوود بیاد بره قهوخونه، داوود بلند میشه و میگه داداشای گلم سلام. کسی جوابش رو نمیده، ادامه میده ولی کسی اهمیت نمیده و غلام بلند میشه و میگه یه مرد که بخاطر ناموسش ۱۵ سال حبس کشیده و یکم چرت و پرت میگه و توجه مشتری های قهوه خونه رو بخودشون جلب میکنه، داوود میره جلوی جمعیت و خودشو معرفی میکنه و میگه من از طرف فدراسیون سیلی زنی اومدم، اینجا میخوام یه ورزش راه بندازم، چک میخوری چک میزنی صدات در نیاد قهرمانی. داوود غلام رو نشون میده و میگه این رفیق ما قهرمان دوره قبلی مسابقاته و هر کی بتونه ایشون رو با چک بخوابونه میره مسابقات. همه جمع میشن برای مسابقه. غلام به داوود آروم میگه داوود یدونه زیقیشو بیار. داوود میگه یه چک بیشتر نیست، یدونه مرد هیکلی رو میاره و یکی میگه سلامتی منصور سگ دست، دست بزنید. منصور یه دونه محکم میزنه در گوش غلام. همه میگن منصور تیم ملیه، داوود میگه ببین تکنیک خوب بود ولی سرعت نداشتی باید محکم بزنی، کی میتونه محکمتر بزنه؟ یکی میاد میگه من میام بزنم از چک منصور سگ دست محکمتر تا مرور بشه، حرفش به منصور بَر میخوره میاد دعوا راه میندازه. اجل میگه زنگ بزنید پلیس خبر درگیری رو اعلام کن، داوود و غلام میرن طبقه دوم قهوه خونه داوود میگه به پلیس زنگ بزن. غلام زنگ میزنه به پلیس و گزارش درگیری میده. مامورها میان همه رو میبرن کلانتری، داوود و غلام سریع فرار میکنن. تو ماشین غلام میگه استخونام شکسته بریم بیمارستان. اجل میگه داوود بگو خودشو لوس نکنه، هیچیش نیس. داوود میگه اجل میگه خبر مرگت هیچیت نیست. غلام میگه داوود این کجاس؟ داوود میگه صندلی پشت نشسته. غلام میگه احترام خودتو نگه دار اجل نزار دهنم باز بشه. داوود میگه غلام اومد جونتو بگیره یا خدا اومد بالا سرت. غلام میگه یه جا نگهدار پیاده میشم.
رودابه و امین و محمود آماده میشن برای دزدی، قبل از اینکه برسن خونه مورد نظر، اجل داوود و غلام رو میبره اونجا، به داوود میگه تو این ملک میخواد یه دزدی بشه و شما باید به اون سارقین کمک کنین که سرقت به خوبی اتفاق بیوفته. غلام میگه من هر کاری که گفتی کردم این کارو از من نخواه. غلام میره و اجل به داوود میگه صدیق، صدیق. داوود میگه آها و غلام رو صدا میکنه و میگه خودت میدونی چیکار میکنم. غلام برمیگرده و دست داوود رو میبوسه، اجل میگه مژده، مژده، تو و اون رفیقت اصلا کار سختی ندارین چند خونه اون ور تر و چند خونه این ور تر غذای نذری پخش میکنین غذای نذری هم حتما باید فسنجون باشه و در اون فسنجون که میدی به این ملک دزدی دوتا قرص دیازپام ۵ میریزی و بعد صاحب این ملک به خواب میره و دزدها کار خودشونو به راحتی انجام میدن. غلام میگه من نه دزدی کردم نه تو غذای کسی قرص ریختم، من قرص نمیریزم، اجل میگه صدیق. داوود در گوش غلام میگه صدیق. غلام میگه میریزم.

برای تهیه قرص غلام تنها میره تو داروخونه و اما روش نمیشه بگه چی میخواد مسئول داروخونه میگه اها فهمیدم چی میخواین، فقط معمولی باشه؟ غلام میگه آره فکر کنم معمولیش بهتره. براش یه بسته ای رو میزاره تو نایلون و غلام میاد تو ماشین پیش داوود. غلام میگه یارو قیافمو دید فهمید چی میخوام. داوود تا میبینه با داد میگه این چیه گرفتی برو پسش بده. غلام میره میگه این چیه دادی؟ من قرص دیازپام میخوام. داروخونه ای میگه این نسخه میخواد و غلام رو میندازنش بیرون. داوود خودش میره تو دارو خونه.

داوود غذاهای نذری رو میاره دو تا غذا هم به صاحب اون خونه میده.

شب میشه محمود و بقیه واسه دزدی میان.

داوود و غلام و اجل هم جلوی خونه وایسادن. غلام میگه دوربین خونه مارو گرفته بعد مارو گیر بندازن پدرمونو در میارن. داوود میگه اجل میگه هماهنگه. اجل میگه داوود دزدا دارن میان و داوود و غلام با ماشین برمیگردن . محمود و بقیه میان در خونه و میرن تو و صاحبخونه هم بعد خوردن غذا مدام تو دستشویی بود.

غلام میگه داروخونه چرا به تو قرص داد؟ اجل میگه من به شما گفتم قرص بیرون روی بگیری؟ داوود میگه حالا گرفتم دیگه. اجل میگه بجای اینکه طرف تو خواب باشه تو دستشوییه.

سالار به رنجبر میگه برنامه چیدم پوندها رو تو کامیون جاساز کنیم بفرستیم ترکیه برسه دست ایلهان، ایلهان چندتا معامله سوری انجام میده بعد خورد خورد پولها رو میریزه تو حساب بانکی که توی ترکیه داری، بعد شما از این حسابت میریزی به حساب کانادا. ۲۰ میلیون پوند میدیم عوضش ۱۸۰ میلیون پوند تو حسابته.

محمود در گاو صندوق رو باز میکنه و سکه هارو برمیدارن و میان بیرون. صاحبخونه همچنان درگیر دستشویی بود.

صدیق به رودابه زنگ میزنه که پس کجایی از صبح تا حالا، غلام که رسیده بود خونه بهش میگه ولشون کن به اونا فکر نکن، داوود میاد به صدیق میگه عروسی دوست داری بیای؟ اجل میگه باید عروسی رو بریزید بهم، صدیق میگه کجا؟ داوود میگه میگم حالا.

بیمارستان رو نشون میده که صفایی بهوش میاد و …

دانلود قسمت چهاردهم سریال اجل معلق

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا