خلاصه داستان قسمت ۲ سریال ترکی وحشی + پخش آنلاین
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه فردا خلاصه داستان قسمت ۲ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید. سریال ترکی وحشی، یکی از جدیدترین مجموعههای تلویزیونی سینمای ترکیه است که اخیرا شروع به پخش کرده است. این سریال ترکی از یک فیلمنامه درام بهره میبرد. فیلمنامهای که حاصل قلم هیلال یلدیز (Hilal Yildiz)، سراپ گازل (Serap Gazel)، نازلی سونلو (Nazli Sunlu) و چیسم کاتیلماز (Çisem Katilmaz) به همراهی ملک سون (Melek Seven) است. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ هالیت اوزگور ساری (Halit Özgür Sarı) در نقش یامان سویسالان (Yaman Soysalan)، سیما بارلاس (Simay Barlas) در نقش رویا (Rüya)، دولونای سویسرت (Dolunay Soysert) در نقش نسلیهان سویسالان (Neslihan Soysalan)، عثمان آلکاش (Osman Alkaş) در نقش اِشرف علی سویسالان (Eşref Ali Soysalan)، یوردائر اوکور (Yurdaer Okur) در نقش سرخان سویسالان (Serhan Soysalan)، برتان اصلانی (Bertan Asllani) در نقش آلاز سویسالان (Alaz Soysalan)، سرای اوزکان (Seray Özkan) در نقش کاگلا سویسالان (Çağla Soysalan)، آلینا آل (Aleyna Al) در نقش ایس سویسالان (Ece Soysalan)، روژبین اردن (Rojbin Erden) بازیگر نقش عاصی در سریال وحشی (Asi)، سزر آریچای (Sezer Arıçay) در نقش جسور (Cesur)، رامز ملاموسا (Ramiz Mullamusa) در نقش عمت (Umut)، شبنم حسنیصوفی (Şebnem Hassanisoughi) در نقش شبنم سوالپ (Şebnem Sualp)، سلیم جان یالچین (Selim Can Yalçın) در نقش ایلکر سوالپ (İlker Sualp)، بارتو دیلمن (Bartu Dilmen) در نقش روزگار (Rüzgar)، تایانچ آییدین (Tayanç Ayaydın) در نقش گون آیدین (Güven Aydın)، آشکین شینول (Aşkın Şenol) در نقش سلیم (Salim)، ایشیگل اونسال (Ayşegül Ünsal) در نقش فریده (Feride)، گورآی گورکم (Güray Görkem) از بازیگران سریال وحشی در نقش عثمان (Osman)، بیرگول اولوسوی (gül Ulusoy) در نقش یارداگل (Yurdagül).
برای پخش آنلاین این سریال اینجا کلیک کنید.
خلاصه داستان قسمت ۲ سریال ترکی وحشی
آلاس و چاعلا میخوان از بیمارستان بیرون برن که پدرش بهش میگه ازت یه بار میپرسم آلاس چیزی هست تو آزمایش که مارو بعدا ناراحت کنه؟ آلاس میگه راسیتش بابا فقط من، پدرش حرفاشو قطع میکنه و میگه وای آلاس از دست تو! تو چرا وقتی از مادرت عصبانی هستی منو مجازات میکنی؟ مگه نمیدونی پدربزرگ منتظره تا منو زیر پاش خرد کنه!؟ سپس به چاعلا میگه تو که بهم دروغ نمیگی؟ او میگه نه و به بیرون راهیشون میکنه که آلاس بهش میگه بابا همین یه بار بود میخواستم امتحان کنم و میرن که سرهان بهم میریزه و میره داخل. مادر رویا شبنم با دیدن سرهان میگه چیشده؟ او بهش میگه که نسلیهان از بچه ها تست اعتیاد گرفته او میگه نه بابا! و میخنده و میگه حالا چیزی که نیست بزار بگیره سرهان میگه آلاس دیشب واسه اولین بار امتحان کردنشو میترسه و میگه برم از رویا هم یه تست بگیرم اونم دیشب یه جوری بود! سرهان میگه من باید برم دیگه قراره جواب آزمایشا واسه آقا اشرف فرستاده بشه قراره برهان بزرگیو پشت سر بزارم و میره. یامان با دوستاش امید و جسور و آسی خوشحالن چون با پولی که یامان از نسلیهان گرفته بود تونستن پول ویزیت دکتر معجزه که به تازگیا به شهر آنها اومده و تونستن جور کنن و قراره امید خوب بشه و دیگه به ویلچر احتیاجی نداشته باشن.
تو مسیر با آلاس و چاعلا که سوار ماشین هستن روبرو میشن. آلاس وقتی از چاعلا میشنوه که اون همون پسریه که ازش کتک خورده از ماشین پیاده میشه و میره سراغش و میگه کیف پولمو بده میدونم پولاشو خرج کردی عیب نداره فقط کارتامو بده که دیگه نرم دنبالشون سپس چشمش به لباس های تن جسور میوفته و میگه لباسامو تو پوشیدی باشه بپوش جسور همونجا میخواد لباسارو در بیاره بده بهش و بهش حمله کنه که یامان جلوشو میگیره و آلاس میخواد بره که یامان صداش میزنه و کیف پولشو بهش میده آلاس میبینه پولاش سر جاشه که پوزخند میزنه و میره. بچه ها به بیمارستان میرسن و به پذیرش میرن سپس میگه که اومدیم برای معاینه برادرم پیش دکتر معجزه که بهش میگن نمیشه ساعت ها همشون پره از چند ماه قبل رزرو کردن یامان میگه نمیشه و اصرار میکنه که همان موقع دکتر معجزه در حال رد شدنه و آنها میرن پیشش و ازش میخوان تا امیدو معاینه کنن اما نگهبان ها میان و میخوان به زور ببرنشون بیرون که باهم درگیر میشن سپس جو میریزه بهم و همه جمع میشن که نسلیهان یهو میاد و داد میزنه و میگه اینجا چخبره؟ و وقتی یامان را میبینه شوکه میشه و آنها را به اتاقش میبره.
او با یامان حرف میرنه و میگه مگه راهزنی که اینجوری میاین تو بیمارستان؟ چیکار داری میکنی؟ یامان میگه امید اون بچه رو ویلچرو میبینی؟ به خاطر من اینجوری شده همیشه میخنده و لبخند میزنه که من احساس گناه نکنم جسور انقدر کولش کرده تو این سن دست کمرش زده بیرون آسی مثل یه مادر هرکاری از دستش برمیاد میکنه فقط خواستم اون دکتر معجزه امیدو معاینه کنه تا روپاهاش وایسه پولشم آوردم همون پولیه که از خودت گرفتم یه قرونشم خرج نکردم! نسلیهان احساساتی شده و میگه اون دکتر معجزه نمیکنه فقط کلاهبرداری میکنه ولی تو این بیمارستان دکترهایی هست بهتر از اون بهم کمک میکنم یامان حسابی خوشحال میشه و بغلش میکنه و میره. آنها حسابی خوشحال شدن و میرن سمت خونه. آلاس رفته پیش رویا ولی او بهش محل نمیزاره آلاس میگه وایسا حرف بزنیم خوب رویا میگه میدونی دیشب چیشد؟ در حالیکه لخت رو صندلی عقب ماشین بیهوش بودی من با یه وحشی بودم میتونست هربلایی که میخواست سرم بیاره و تو اونجا بیهوش بودی!
آلاس میگه خوب تو اگه رانندگی یاد میگرفتی این بلاها سرمون نمیاد تو خودت ماشینو میرونی! رویا میگه میدونی الان که فکر میکنم تو از اون آدم وحشی تری! اون داشت ازم مراقبت میکرد در قبال تو! و میره آرای که بهش برخورده زنگ میزنه به روزگار و میگه بچه هارو جمع کن باید بریم جایی سپس ادرسو از راننده ای که یامان را رسوند خونه اش شب گذشته میگیره. یامان تو خونه شون با دوستاش شروع میکنه به آهنگ خوندن و رقصیدن که یهو پولو بهشون نشون میده و میگه دکتر پولو پس نگرفت همگی خوشحال میشن و هرکی یه چیزی میگه که بخرن جسور میگه تخت بگیریم راحت بخوابیم آسی میگه ماشین لباسشویی یامان میگه آبگرمکن هم خوبه همیشه آب گرم داریم اما تا امید میگه تلویزیونم خوبه یامان میگه تصویب شد تلویزیون و میره که بخره. بعد از رفتنش آلاس و دارو دسته اس میان و شروع میکنن به کتک زدن جسور با چوب و باتوم. جسور که به خودش میاد میخواد بره همه رو جمع کنه و برن سراغشون تا بازدیدو پس بدن که آسی میگه نه این کارو کنی دیگه مادرش امیدو درمان نمیکنه مجبوریم لال بشیم و به یامانو نگیم. یامان وقتی برمیگرده ناراحتی اونارو میبینه که فکر میکنه به خاطر اینه که به حرف امید گوش داده و میره تا تلویزیون نصب کنه جسور در حالیکه داغون شده تو اتاق بی صدا گریه میکنه…..