خلاصه داستان سریال محکوم قسمت اول تا آخر+ تیزر سریال محکوم

سریال محکوم محصول پلتفرم فیلمیو اولین سریال سیامک مردانه می باشد، در این مطلب از سایت صفحه فردا خلاصه داستان سریال محکوم قسمت اول تا آخر را خواهید خواند.
سریال جدید محکوم بالاخره بعد از ماه ها انتظار به نویسندگی مهران مهدویان ، تهیه کنندگی محمدرضا منصوری و کارگردانی سیامک مردانه از شبکه نمایش فیلمیو منتشر خواهد شد، بازیگران این سریال پژمان جمشیدی ، ساره بیات ، مهران غفوریان ، کوروش تهامی ، الهام کردا ، سیامک انصاری ، اسماعیل محرابی و رامین پرچمی و … می باشند.
خلاصه داستان سریال محکوم
نسرین، دادیاری که همسرش را از دست داده، در جست وجوی زندگی تازه است، اما مخالفت پسرش و رخدادهای پیش بینی نشده او را میان عشق مادری و مسئولیت شغلی به چالش می کشد…
خلاصه داستان قسمت ششم سریال محکوم
کریم همون مردی که نسرین رو زده بود بهوشش میاره و ازش میپرسه که با مصیب چیکار داره، اما نسرین فقط میگه پولمو می خوام، کریم میگه منو خر فرض نکن، مصیب ۶ ساله کار حیوون نمیکنه اون پولش از پارو بالا میره اونوقت پول تو رو دودر کرده؟ بگو کی فرستادت؟ وقتی میبینه نسرین چیزی نمیگه عصبی میشه و…
ادامه خلاصه داستان این قسمت را در اینجا بخوانید.
خلاصه داستان قسمت پنجم سریال محکوم
با انتقال مهیار به زندان، کارهای لازمه برای بودن در اونجا انجام میشه، یکی از نگهبان ها بهش میگه که اول میبرند بند قرنطینه فکر نکن همیشه همینطور خوبه، یه هفته اونجا میمونی بعد میبرنت بند یک، نه واسه کسی پررو بازی در بیار نه اسکل بازی تا ازت سواری بگیرن. مهیار وارد قرنطینه میشه اونقدر شلوغ بود که…
ادامه خلاصه داستان این قسمت را در اینجا بخوانید.
خلاصه داستان قسمت چهارم سریال محکوم
نسرین وقتی می بینه ماشین خسرو بیرون بیمارستان پارک شده شک میکنه، میره داخل پیداش میکنه و ازش میپرسه برای چی اومدی اینجا؟ حالت خوبه؟ خسرو میگه نه حالم خوب نیست، من امشب میتونستم همون کاری رو که پسرت با دخترم کرد رو باهاش بکنم اما نکردم ترسیدم از اینکه شبیه همون بیشرفی بشم که اونجا روی تخت خوابیده، داستان من با تو و پسرت تازه…
ادامه خلاصه داستان را در اینجا بخوانید.
خلاصه داستان قسمت سوم سریال محکوم
نسرین برای مهیار کمی غذا میاره بهش پیشنهاد میکنه کمی بخوابه تا حالش بهتر بشه، مهیار میگه حرفهامو باور کردی؟ نسرین میگه فقط نباید من باور کنم، مهیار میگه تو مادرمی باید باور کنی، اگه تو باور نکنی بقیه هم باور نمی کنن، نسرین میگه چندتا سوال دارم ازت فقط درست بهم جواب بده، بهم بگو اون شب چقدر مواد مصرف کردی؟ میخوام بدونم تو حال خودت بودی یا نه؟ مهیار میگه من اون شب…
ادامه خلاصه داستان را در اینجا بخوانید.
خلاصه داستان قسمت دوم سریال محکوم
صبح بابا اسماعیل تو بارون میره خونه مهیار، میبینه در بازه صداش میکنه کسی جواب نمیده ، متوجه میشه رو مبل کسی هست میره جلو و جسد تابان رو می بینه، به نسرین زنگ میزنه و بهش میگه فورا برگرده.
بابا به پلیس زنگ میزنه و ادیب فروتن از همکارهای نسرین بود، میاد کل خونه رو بازرسی می کنه، پلیس از اسماعیل میپرسه که شما اینجا زندگی نمیکنی اینجا چیکار داشتی؟…
ادامه خلاصه داستان را در اینجا بخوانید.
خلاصه داستان قسمت اول سریال محکوم
مهیار میره مطب خسرو، جلوی بیمارها بهش میگه باید زودتر میومدم سراغت دیر کردم هر غلطی خواستی کردی، خسرو میگه من الان مراجعه کننده دارم که همشون وقت گرفتن بشین بعدا باهم صحبت می کنیم، مهیار میگه این مراجعه کنندهاتون میدونن که دکترشون چه آدم بی…
ادامه خلاصه داستان را در اینجا بخوانید.