جنجال عجیب در فوتبال ایران: تا دیر نشده این بازیکنان را برگردانید

دو استعداد فوتبال ایران مسیر خوبی را برای پیشرفت انتخاب نکرده اند.
تمام فوتبال دوستان در فصل نقل و انتقالات، پیگیر وضعیت دو بازیکن جوان بودند. «محمد مهدی زارع» مدافع گل گهر و «رضا غندیپور» مهاجم ملوان که البته بازیکن پیکان بود و به صورت قرضی در این تیم نظامی بازی میکرد.
این دو بازیکن از تمام باشگاههای مدعی و ثروتمند پیشنهاد داشتند اما اوج رقابت، بین استقلال و پرسپولیس بر سر آنها بود. هر از گاهی، خبر توافق قطعی یکی از این دو باشگاه با یکی از این دو ستاره رسانهای میشد و باز دوباره روز از نو، روزی از نو!
کار به جایی رسید که مبلغ رضایتنامه هر دو بازیکن از یک میلیون دلار عبور کرد. باشگاه پیکان از طریق فدراسیون توانست حق مالکیت خود بر غندیپور را اعاده و در نهایت همان اتفاقی افتاد که همه میدانیم در فوتبال ما همیشگی است!
بازارگرمی با اسم دو باشگاه بزرگ، سوء استفاده از ناکارآمدی مدیران این دو باشگاه، هنر ایجنتها و در نهایت، رویای قرارداد دلاری و لژیونر شدن، یکی به روسیه رفت و دیگری سر از شباب الاهلی امارات درآورد. دو بازیکن که یکی هنوز ۲۰ ساله نشده و دیگری ۲۳ ساله و میتوانند برای تیم امید هم بازی کنند.
همه جای دنیا به استعدادهایی در این سن مثل یک گنج نگاه میکنند. شباب الاهلی اصلاً جز گزینههای خواهان غندیپور نبود اما در نهایت او را خرید. درست همان کاری که چند سال پیش با دیگر استعداد ما «مهدی قایدی» انجام داد. تیمی که سردار آزمون و چند ستاره بزرگ خارجی دیگر دارد، همانطور که به قایدی بازی نداد، مشخص بود که به غندیپور هم نخواهد داد!
حالا نگاه کنید به وضعیت فعلی دو بازیکن؛ محمدمهدی زارع برای چهارمین بازی متوالی نیمکت نشین اخمت گروژنی بود و رضا غندی پور از لیست شباب الاهلی خط خورد و روی نیمکت هم نیست.
پیش بینی آینده این دو نفر هم بسیار آسان است. شباب الاهلی همان کاری را با غندیپور خواهد کرد که با قایدی کرد. پس از افت ناشی از نیمکت نشینی، او را قرضی به تیمهای ایرانی میدهد و وقتی او دوباره احیا شد، با رقم بالاتر به تیمهای دیگر اماراتی قرض خواهد داد و در نهایت با رقمی کلان میفروشد.
محمد مهدی زارع نیز مثل محمد قربانی یا سحرخیزان، پس از مدتی کوتاه به صورت قرضی به حوزه خلیج فارس و در نهایت، به کشورمان برمیگردد و با تیمهای داخلی ادامه خواهد داد. فقط این وسط سود او به جیب باشگاه روسی خواهد رفت و این یعنی اصل تجارت و بیزینس در فوتبال!
یعنی درست همان حلقه گمشده فوتبال ما که مدیران فوتبالی ندارد. بازیکنان جوان و استعدادهای بزرگ به راحتی به مالکیت باشگاههای خارجی در میآیند و باشگاههای ما برای در اختیار گرفتن آنها فقط پول خرج میکنند. بازیکن روحیه باخته و ضعیف شده به ایران برمیگردد و دوباره احیا میشود و سود این اتفاق، به جیب باشگاه خارجی میرود.
این وسط شاید لازم باشد خود بازیکنان جوان هم کمی برای آینده خود دل بسوزانند. بازیکنی که در ۱۹ سالگی پیشنهاد خارجی دارد، میتواند در ۲۲ یا ۲۳ سالگی، پس از تجربه بیشتر و پخته شدن در بازیهای ملی، جوری به خارج برود که دیگر دیپورت نشود. بازیکنی که در کشور خود ما در تیمهای بزرگ و تحت فشار بازی نکرده، شانس کمتری برای موفقیت در کشور خارجی دارد.
امیدواریم غندیپور و زارع آخرین نمونه از تکرار این چرخه باطل در مورد استعدادهای جوان ما باشند.