جانا سخن از زبان ما میگویی!

آقای مهاجری به درستی به تبعاتِ منفی تعدد غیرضروری و موازیِ ادارههای اطلاعرسانی در نهاد ریاستجمهوری، اشاره کرده است، که نه تنها مشکلی از دولت حل نمیکند، بلکه در موارد زیادی، بار مالی و … بر روی دولتها گذاشتهاند.
روزنامهنگار پرسابقه آقای محمد مهاجری، در نقد منصفانه و دلسوزانه ای که به ساختار و کمیت و کیفیت دستگاههای اطلاعرسانی دولت، که بطور موازی در حال فعالیت هستند، از زبان نگارنده و بسیاری از اصحاب رسانه هم سخن گفت.
آقای مهاجری به درستی به تبعاتِ منفی تعدد غیرضروری و موازیِ ادارههای اطلاعرسانی در نهاد ریاستجمهوری، اشاره کرده است، که نه تنها مشکلی از دولت حل نمیکند، بلکه در موارد زیادی، بار مالی و … بر روی دولتها گذاشتهاند.
نگارنده به دلیل تجربه قبلی، این نقیصه اساسی را در آغاز دولت پزشکیان، به چند نفر از دوستان نزدیک به ساختار دولت، یادآوری و تذکر دادم، اما ظاهرا مؤثر نیفتاد.
واقعا چندین تشکیلات مشابه و موازی با اسامی مشابه که به قول آقای مهاجری، خروجی آن نیز، در مواردی به اندازه یک کانال تلگرامی نیست، برای چیست؟!این کار غیرحرفهای و … است که هر بخش بالادستی در نهاد ریاست جمهوری، یک دفتر یا مرکز اطلاعرسانی مستقل و مرتبط با اصحاب رسانه و مطبوعات داشته باشد.
مهمتر از آن، اعمال سلیقه و تفاوت سیاست، در هر یک از این شوراها یا مراکز اطلاعرسانی درون نهاد ریاستجمهوری است … که ظاهرا از یک سیاست کلان و یک سلسله مراتب، پیروی نمیکنند، بطوریکه برخی مواقع خواسته یا ناخواسته به رقیب هم تبدیل شده و اخبار متناقض از درون این نهاد خارج میشود!
نگارنده بخاطر دارد که حتی در دوران انتخابات، برخی از همین همکاران رسانهای که به کمک آقای پزشکیان آمده بودند، رقابتی برای ورود با دست بالا به نهاد ریاست جمهوری داشتند، و لذا نتیجه این شده است که امروز با آن مواجه هستیم.
خبرگزاریهای مرتبط با دولت و دولتها هم که خود پروژه و مشکل دیگری هستند که این ….. در کار ریشه طولانی دارد و برغم اطلاع، هیچ دولتی نسبت به تغییر ساختار این دستگاههای اطلاعرسانی که فاصله معناداری با رسانههای حرفهای بینالمللی دارند، اقدام نکرد و یا اگر اقدامی صورت گرفت، شوربختانه به نتیجه نرسید.
خبرگزاریهایی فرسوده و پیر، که باوجود بازنشسته شدن خبرنگاران و روزنامهنگاران قدیمی و تزریق روزنامهنگاران جوان به آنها، بدلیل باقی ماندن در همان ساختار و زیربنای گذشته، شاهد تغییر معناداری در آنها نبودهایم، در حالیکه رسانههای بینالمللی با بهرهگیری از تکنولوژی و شبکههای ارتباطی نوین و مدیاها به سرعت وارد فضای جدید خبررسانی و اطلاعرسانی در جهان شده و مدیریت افکار عمومی را در اختیار گرفتند.
استفاده و تجهیز شدن به نرمافزارها و سختافزارهای نوین، کوچک سازی به لحاظ کمی و بهینه سازی و بروزرسانی به لحاظ کیفی، در کنار آموزشهای جدید، رمز موفقیت رسانههای جهانی است.
اینها واقعیتهای تلخی است که باید گفته شود، حتی اگر برای کسانی سنگین و به مذاق بسیاری خوش نیاید.
دولت پزشکیان، باید هر چه سریعتر و با استفاده از ظرفیتهای دولتی و خصوصی و دانشگاهی، و سرمایههای رسانهای، نسبت به رفع این عقبماندگی اقدام نماید