مبنای رابطه اصلاحطلبان و دولت پزشکیان چیست؟/ آذر منصوری: انتقاد از دولت پزشکیان فاصلهگذاری نیست، دفاع از معنای واقعی انتخابات است

آذر منصوری در یادداشتی تحلیلی تأکید کرده است که رابطه اصلاحطلبان و دولت پزشکیان بر «توازن حمایت و مطالبهگری» استوار است؛ رابطهای که ریشه در مسئولیت جریان حامی دارد نه فاصلهگذاری سیاسی.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، آذر منصوری، دبیرکل حزب اتحاد ملت، در یادداشتی تازه نسبت میان جریانهای سیاسی و دولتی را که از دل انتخابات بیرون آمده بازخوانی کرده و با اشاره به وضعیت اصلاحطلبان و حمایت آنها از مسعود پزشکیان نوشته است: وقتی جریانی مانند اصلاحطلبان با تصمیم جمعی از «کاندیدای اختصاصی» خود حمایت میکند، پیروزی این نامزد دو نوع تعهد بر عهده جریان حامی میگذارد: «حمایت مؤثر» و «نظارت و پرسشگری مسئولانه». او تاکید میکند که این مسئولیتها در خلأ اتفاق نمیافتد، بلکه در بستری شکل میگیرد که با موانع بزرگ ساختاری و سیاسی مواجه است.
به روایت امتداد، منصوری میگوید انتقادهایی که این روزها اصلاحطلبان نسبت به عملکرد دولت پزشکیان مطرح میکنند، از سر تخریب یا فاصلهگذاری نیست، بلکه برخاسته از وظیفهای است که جریان حامی در برابر رأی مردم دارد؛ جریانی که باید وعدهها را یادآوری کند، مسیر را اصلاح کند و اجازه ندهد ظرفیت ایجادشده برای بهبود امور از دست برود. این نقد، به نوشته او، باید در کنار «حمایت هوشمندانه» قرار گیرد؛ حمایتی که مانع تضعیف دولت میشود و در برابر کارشکنیها از برنامههای اعلامشده دفاع میکند.
او اما تأکید میکند مسأله اصلی فراتر از رابطه دولت و اصلاحطلبان است و ریشه آن را باید در «ساختار معیوب انتخابات» و «ضعف نهادهای حزبی» جستوجو کرد. به باور منصوری، سخن گفتن از ارتقای کیفیت انتخابات، افزایش مشارکت، کاهش تعارض منافع و بازسازی اعتماد مردم بدون نقد نظارت استصوابی، ویژهگزینیها، محدودیتهای قانون احزاب و غلبه نگاه امنیتی بر فعالیت سیاسی ممکن نیست؛ مسائلی که به گفته او سالهاست انتخابات را از معنای واقعی خود تهی کردهاند.
او نظارت استصوابی را یکی از مهمترین عواملی میداند که امکان رقابت واقعی را از انتخابات گرفته است. منصوری مینویسد این رویکرد نه فقط مشارکت را کاهش داده، بلکه فلسفه انتخابات را که یکی از شعارهای اصلی انقلاب ۵۷ بود، از درون تهی کرده است. انقلابی که قرار بود «جمهوری» و «مشارکت مردم در تعیین سرنوشت» را تحقق بخشد، امروز با محدود شدن دایره انتخاب شهروندان از این هدف دور شده است.
منصوری همچنین از ویژهگزینیها و انتصابهای مبتنی بر حلقههای محدود انتقاد کرده و آن را عاملی برای بیاعتمادی عمومی و تضعیف نهادهای اجرایی دانسته است. به باور او، قانون احزاب نیز عملاً به جای تسهیل فعالیت سیاسی، در بسیاری از بخشها محدودکننده است. او مینویسد احزاب زمانی میتوانند تشکیلات واقعی باشند که از دل جامعه برخیزند، اما وقتی فعالیت حزبی با نگاه امنیتی مواجه است، نمیتوان انتظار تربیت نیروی سیاسی، سازماندهی و ارائه کاندیدای توانمند داشت.
آذر منصوری در بخش دیگری از یادداشت، بر غلبه نگاه امنیتی به فعالیت سیاسی و حزبی تاکید شده است؛ نگاهی که به گفته منصوری نه تنها امنیت واقعی ایجاد نکرده، بلکه با تضعیف سیاست، کاهش مشارکت و بیاعتمادی مردم، نقش افراد را بزرگ کرده و نهادهای سیاسی را به حاشیه برده است.
به اعتقاد او در چنین وضعیتی تنها مسیر ترمیم انتخابات و بازگرداندن مردم به فرآیند مشارکت، حرکت بهسوی انتخابات حزبی است. اما چون احزاب بزرگ و ریشهدار شکل نگرفتهاند و تعدد تشکلهای کوچک کارایی لازم را ندارد، «راهحل واقعبینانه»، عمل جبههای است. منصوری جبهه اصلاحات ایران را مهمترین ظرفیت موجود برای نزدیک شدن به الگوی انتخابات حزبی میداند؛ جبههای که توانسته است نیروهای مختلف اصلاحطلب را ذیل یک سازوکار جمعی سازمان دهد، تصمیمهای جمعی اتخاذ کند و کاندیدای واحد معرفی کند.
او در جمعبندی یادداشت خود مینویسد: اصلاح انتخابات، مقابله با تعارض منافع، بازسازی اعتماد عمومی و بازگرداندن معنای واقعی به صندوق رأی تنها در گرو تقویت روند حزبی شدن است؛ روندی که در شرایط امروز ایران از مسیر تقویت جبهه اصلاحات میگذرد. منصوری تأکید میکند جبهه اصلاحات هم مسئول نقد است و هم مسئول حمایت؛ هم حامل تجربه است و هم مطالبهگر اصلاح. به باور او، توضیح شفاف این نقش دوگانه برای جامعه میتواند بار دیگر امید به کارآمدی سیاست و امکان تغییر از مسیر صندوق رأی را زنده کند.
۳۱۲۱۶