خشم کیهان از رییس جبهه اصلاحات/ لیاخوفهایی که کام حماسه انتخابات ۸۸ را تلخ کردند اکنون از دموکراسی میگویند!

رئیس جبهه موسوم به اصلاحات در حالی مجلس دوازدهم را به لیاخوف تشبیه کرده که جریان متبوعش همان جریانی است که در سال ۸۸ به رأی ملت شلیک کرد، در دولت روحانی مشارکت را به پایینترین سطح رساند و حالا با چهرهای وارونه از دموکراسی سخن میگوید.
به گزارش خبرآنلاین، روزنامه کیهان در مطلبی نوشت: در حالی که جریانات مدعی اصلاحات، بار دیگر با لحن تمسخرآمیز و توهینآلود، مجلس دوازدهم را نشانه گرفتهاند، مرور کارنامه و رفتار گذشته شان نشان میدهد که کمترین نسبتی با «مردمسالاری» و «رأی ملت» ندارند. سخنان اخیر آذر منصوری، رئیس جبهه موسوم به اصلاحات، که در توئیتی نمایندگان مردم را به «لیاخوف» تشبیه کرده، بیش از هر چیز پرده از ذهنیت تمامیتخواه و استبدادی جریانی برمیدارد که در بزنگاهها نه تنها به رأی مردم احترام نگذاشت، بلکه با دروغ، آشوب و برچسب، به جمهوریت نظام یورش برد.
لیاخوف در توئیتر، اشک تمساح برای دموکراسی!
آذر منصوری، رئیس جبهه مدعی اصلاحات، در توئیتی با ادبیاتی سخیف و کنایهآمیز نوشت: «با بودن نمایندگان ۴درصدی و بلایی که بر سر خانه ملت آوردید، کاری کمتر از لیاخوف در به توپ بستن مجلسی که باید در رأس امور باشد نکردید. حالا فهمیدید چرا لیاخوف فقط یک نام در تاریخ ایران نیست یا بیشتر توضیح بدهم؟»
این سخنان عجیب در حالی منتشر میشود که «مدعیان اصلاحات» ظاهراً فراموش کردهاند لیاخوف واقعی چه کسی بود و چه کرد؛ همان کسی که مجلس مشروطه را به توپ بست و اراده ملت را در خون خفه کرد. اما طنز تلخ ماجرا آنجاست که امروز همان جریان که در سال ۱۳۸۸ در عمل «به رأی ملت شلیک کرد»، در جایگاه مدعی آزادی و دموکراسی ایستاده است!
آذر منصوری و همطیفانش اگر واقعاً دغدغه دموکراسی داشتند، ابتدا باید پاسخ دهند چرا با رأی ۲۴ میلیون و ۵۰۰ هزار ایرانی به منتخب ملت در سال ۸۸ چنین کردند؟ چرا به شیرینی مشارکت ۸۵ درصدی مردم در آن انتخابات، زهر دروغ و آشوب ریختند؟ چرا همانها که در آن سالها با دروغ بزرگ «تقلب»، قانون، صندوق رأی و آرامش جامعه را به آتش کشیدند، امروز دم از احترام به رأی مردم میزنند؟
طبق استدلال مدعیان اصلاحات دولت چهاردهم نیز حداقلیترین است
جریان موسوم به اصلاحات که امروز با خشم و کینه به مجلس دوازدهم میتازد، اگر قرار است از «پشتوانه رأی» و «نمایندگی مردم» سخن بگوید، نخست باید به دولت چهاردهم نگاه کند؛ همان دولتی که خودشان آن را «دولت جدید اصلاحطلبان» نامیدند و طبق آمار حداقلیترین دولت پس از انقلاب بهشمار میآید.
اگر به زعم خانم منصوری و همفکرانش، مجلس دوازدهم به دلیل میزان مشارکت، «۴ درصدی» است، پس طبق همان منطق معیوب باید گفت دولت چهاردهم نیز با پایینترین مشارکت، کمترین پشتوانه رأی مردمی را دارد!
این تناقضگویی آشکار، چیزی جز نمایش مضحکی از سیاستورزی فرصتطلبانه نیست؛ همان جریانی که هرگاه رأی مردم برخلاف میلش باشد، صندوق را به توپ میبندد، و هرگاه اندک کرسیای به دست آورد، ناگهان از «دموکراسی» دم میزند!
اصلاحطلبان؛ متهم ردیف اول کاهش مشارکت
یکی از گزارههای غلطی که مدعیان اصلاحات میکوشند در افکار عمومی جا بیندازند، آن است که کاهش مشارکت مردم در انتخاباتهای اخیر را به حساب دیگران بگذارند. حال آنکه واقعیت درست برعکس است.
اتفاقاً سقوط شاخص مشارکت از همان جایی آغاز شد که دولت مورد حمایت آنان بر سر کار آمد. در سال ۱۳۹۲، حسن روحانی در انتخاباتی با مشارکت ۷۲ درصدی رئیسجمهور شد، اما بیکفایتیها، دروغها، و فجایع دولت او، این شاخص را تا انتخابات ۱۴۰۰ به حدود ۴۸ درصد رساند.
یعنی دقیقاً در دورهای که «امید» شعار اصلاحطلبان بود، «اعتماد» مردم قربانی سوءمدیریتهای آنان شد. رکود اقتصادی، تورم افسارگسیخته، قراردادهای خسارتبار، و تحقیر دیپلماسی کشور در برابر غرب، همه و همه نتیجه کارنامه کسانی بود که امروز به دیگران درس مردمسالاری میدهند!
فراموشی عامدانه خیانت ۸۸
خانم منصوری در حالی از «لیاخوف» حرف میزند که اگر بنا بر مقایسه تاریخی باشد، لیاخوفِ واقعی سیاست ایران در سال ۸۸ همان کسانی بودند که با لجاجت در برابر قانون، رأی ملت را نپذیرفتند و کشور را در آتش فتنه سوزاندند.
در آن انتخابات تاریخی که بیش از ۴۰ میلیون نفر شرکت کردند و ۲۴ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر به منتخب ملت رأی دادند، همین جریان مدعی اصلاحات بود که به رأی اکثریت حمله کرد، به اموال عمومی آسیب زد، امنیت ملی را به بازی گرفت و برای خوشایند دشمنان ایران، از بیبیسی و صدای آمریکا خط گرفت.
آیا آنها نبودند که خیابان را جای صندوق رأی معرفی کردند؟ آیا آنها نبودند که در برابر رأی مردم ایستادند و کشور را درگیر آشوب کردند؟
حالا همین طیف که در اوج مشارکت ملت، آن مشارکت را لگدمال کرد، با بیشرمی سیاسی از مشارکت پایین سخن میگوید! این یکی از تلخترین طنزهای سیاسی چهار دهه اخیر است.
مجلس مطلوب آذر منصوری کدام است؟
از قضا، مجلسی که امثال آذر منصوری میپسندند، همان مجلس منفعل و بیخاصیتی است که در دوران دولت روحانی عملاً به حیاط خلوت پاستور تبدیل شده بود. مجلسی که بهجای نظارت، «سلفی شرمآور» با موگرینی گرفت و بهجای دفاع از منافع مردم، «غلام حلقهبهگوش» برجام و دولت بیکفایت شد.
در منطق مدعیان اصلاحات، مجلسی مطلوب است که دستش بالا برود وقتی دولت میگوید «برجام»، و پایین بیاید وقتی مردم از گرانی و رکود فریاد میزنند. اما حالا که مجلسی آمده که از موضع اقتدار، نقد میکند، سؤال میپرسد و پیگیر منافع ملی است، ناگهان یاد لیاخوف میافتند!
وارونگی سیاسی و چهره واقعی اصلاحات
جریان مدعی اصلاحات در تمام سالهای گذشته نشان داده که پایبندیاش به دموکراسی، تنها تا جایی است که نتیجه انتخابات به نفعش باشد. آنگاه که مردم به آنها پشت میکنند، بلافاصله اصول دموکراسی را به سخره میگیرند و به رأی ملت حمله میبرند. این رفتار دوگانه و ریاکارانه، همان چیزی است که باعث شد در میان مردم بیاعتبار شوند و در انتخاباتها یکی پس از دیگری از صحنه حذف گردند. اگر اصلاحطلبان واقعاً دغدغه مشارکت دارند، باید از مردم بابت خیانت ۸۸ عذرخواهی کنند، نه اینکه با توهین به مجلس و رأی ملت، بار دیگر زخم کهنه فتنه را تازه کنند.
واقعیت آن است که امروز نه مجلس دوازدهم نیاز به دفاع دارد و نه ادعاهای بیپایه اصلاحطلبان ارزش پاسخ. کارنامه آنها در برابر دیدگان ملت روشن است: از خیانت به رأی مردم در سال ۸۸ تا بیکفایتی اقتصادی در دولت روحانی و حالا حمله به نهاد منتخب ملت. آذر منصوری و همطیفانش بهتر است پیش از سخن گفتن از لیاخوف، نگاهی به آینه بیندازند؛ زیرا اگر قرار باشد کسی به خاطر بستن دهان ملت در تاریخ ماندگار شود، بیشک «لیاخوفِ خیابانی ۸۸» همان جریان اصلاحات است، نه مجلسی که بر مدار قانون و اراده مردم حرکت میکند.
۲۳۲۳



